یک- علی کریمی سردمدار مبارزه با فساد میشود. او از بیاخلاقیها و نابرابریها داد سخن سر میدهد. از تبعیض و زشتیها میگوید اما میپرسیم با پرت کردن میکروفونی میتوان فریاد مبارزه با سانسور سر داد؟
آیا فسادی که علی کریمی به درستی به آن اشاره دارد در روزگاری که همین مجموعه مورد انتقادش او را بدون حتی یک روز مربیگری کمک مربی تیم ملی کرد وجود نداشت؟
آیا ظلم در تیم نفت وجود نداشت وقتی او سرمربی آن تیم شد؟ آیا وقتی علی رغم مشکلات مدرک مربیگریاش به او اجازه نشستن بر روی نیمکت یک تیم دسته اولی داده شد این فساد قابل چشمپوشی بود؟ انتقاد کردن با آن ادبیات میتواند کاری بکند؟ وقتی منتقد، خود رفتارهای درستی ندارد میتواند از درستیها بگوید؟
دو- در مورد عادل فردوسیپور هم قضیه سرگیجه ادامه دارد. او معتقد است که نماینده ۳۰ تا ۴۰ میلیون طرفدار فوتبال است. این که ادعا درست است و تا چه حد میتواند پر مخاطب بودن دلیل خوب بودن باشد بحث دیگری است اما از عادل فردوسیپور میپرسیم شما برای این مخاطبان که عاشق تیمهایشان هستند اما باشگاههای مورد علاقهشان نمیتوانند پول حق پخش خود را از مدیران شما بگیرند چه کردید؟ شما چند بار مدیران خود را به چالش کشیدید؟
سه- میان این دعوا شکایت نهاد اصفهانی غیر مرتبط با فوتبال از علی کریمی اوج آشفتگی و سرگیجهآور است. میپرسیم پست کریمی در فضای مجازی به منکرات استان اصفهان ارتباطی دارد؟ پلیس فتا دایره اختیاراتش را به این اداره داده است؟
میپرسیم اگر انتقاد از رئیس فدراسیون اصفهانی واکنش دایره منکرات اصفهانی را برمیانگیزد باید منتظر باشیم انتقاد از رسول خادم با شکایت مشابهی از سوی دایره امر به معروف و نهی از منکر خراسان رضوی مواجه شود؟