وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

دو تراژدی یک واقعیت؛ از گربه کشی تا سپیدرود کشی
وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – روایتی است که در دهه ۵۰ از خدا بی خبری به دو گربه در بند شلیک کرد و آنها را کشت و این فعل مذموم را بارها در محافل مختلف به شکل خاطره تعریف کرد و آنرا در لیست افتخارات خود جای داد!
واقعیت امروز سپیدرود هم مشابه همین خاطره است؛ سپیدرود رشت که با خون دل هواداران دو آتیشه اش با کمترین بضاعت به لیگ برتر صعود کرد امروز اسیر افرادی است که به سویش نشانه رفته اند و قطعا تاریخ این خیانت ها را فراموش نمی کند.
سپیدرود در فصل جاری با حواشی زیادی روبرو شده است. حواشی که شعله آن در فصل گذشته روشن و کم کم تبدیل به یک بحران شد. قسمت جالب ماجرا این است که در تمامی این مقاطع پر حاشیه ردپای رئیس هیات شطرنج گیلان یعنی کیومرث بیات دیده می شود.
کسی که قرار بود باشگاه سپیدرود را تبدیل به یک هولدینگ بین المللی نماید ولی امروز از آن هولدینگ فقط دیگ آن به چشم می خورد.
داستان بیات و سپیدرود بسیار عجیب است. بیات در برهه های مختلف زمانی از افرادی حمایت کرده است و بعد از مدتی و بنا به دلایلی نامشخص تبدیل به منتقد درجه یک آنها شد!
تاریخ حمایت های بیات از تن زاده و نوین و سپس چرخش های عجیبش را فراموش نمی کند.
شخصی که ناگهان خود را با سپیدرود در سطح اول فوتبال مشاهده کرد و قصد دل کندن از آن را ندارد.
متاسفانه اینروزها تیمی که برای یک شهر عشق بی پایان و برای جوانانش نفس است برای برخی از افراد تبدیل به محلی برای سودجویی شده است.
در واقع کیومرث بیات همواره گزینه هایی برای تعرفه به سپیدرود داشته است از تعرفه مربی برزیلی به نظرمحمدی تا دو بازیکن سیه چرده ای که خداداد به آنها اشاره کرد.
واقعا پشت پرده چگونگی حضور بیات در سپیدرود هنوز مشخص نیست آیا هیات فوتبال واقعا گزینه ای به غیر از بیات برای مدیریت سپیدرود پیدا نمی کند!؟
واقعا چه شاخصه هایی در این فرد وجود دارد که هواداران از آن بی خبرند!؟
آیا در استان گیلان به غیر از فردی که همواره به حواشی دامن می زند و پای ثابت سقوط سپیدرود است وجود ندارد؟
بله بیات کسی است که در بازی با پدیده به کرات از سوی هواداران هو شد. اعتراض هواداران به بیات مدیرعامل کنونی سپیدرود نشان دهنده اوج نفرت سپیدرودی ها از این فرد است.
مقصر اصلی ادامه حضور چنین افرادی در تیم سپیدرود قطعا هیات فوتبال گیلان و مدیرکل ورزش و جوانان استان گیلان هستند که نه تنها علاقه ای به حل مشکلات ندارند بلکه با سو مدیریت به مشکلات این تیم ریشه دار دامن می زنند.
داشتن یک تیم لیگ برتری با دو مالک از اتفاقات بی نظیر دوره مریم بخشی است. باید اذعان داشت با عملکردی که مریم بخشی از خود به عنوان اولین مدیرکل بانوی ورزش و جوانان در گیلان برجای گذاشت به یقین باید وی را آخرین مدیرکل بانوی ورزش و جوانان در سطح کشور نیز قلمداد کرد.
به امید آن روز زیسته ام که در شهر، استان و کشورم ،طول و عرض میزهای مسئولیت و مدیریت ،با قامت افراد ارتباطی حداقلی داشته باشد
تاریخ این شهر و تاریخ فوتبال شهرمان، این هیئت فوتبال و دار و دسته اش را از یاد نخواهد برد
ان چه بر ورزش گیلان و فوتبال آن می گذردمدیریت نیست . یعنی شما نمی توانید جایی در علم مدیریت برای این نوع مدیریت پیدا بکنید .علم مدیریت با این نوع آغوز بازی فرق می کند. ما یک سری آ؛وز باز و گردو باز داریم که تا دیروز با فندق و گردو بازی می کردند و امروز با داماش و سپیدرود . غصه نخورید از یک سیتم علاقمند به آغوز بازی انتظار بیشتری نداشته باشید .
ایوار دینی سک آدما ترسانه
کل آقای زشت آدما ترسانه
باد که دمه دارانِ خالا خوره
کاس چومه خوس آدما ترسانه
خربزه نه ، هندانه نه ، کویی نه
بیات کفتک آدما ترسانه
گاهی دینی زندگی جا ای نفر
بی خط و مدرک آدما ترسانه
سک که ناریم به لاو بایه شب به شب
عابد بی رگ آدما ترسانه
پاک همه تا لانتی بگشتا مانیم
ناظم بی نظم آدما ترسانه
مزه داره گاوان لانتوز ولی
آن یکی جفتک آدما ترسانه
ده سفرم مکه بیشه کل آقا
باز اونه سوتی آدما ترسانه
کشتی گیری کفی زنی گوزگا چک
خشتک پاره آدما ترسانه
مهدی ناما داره خرم نیه
ورزشگاه جریان آدما ترسانه
رشت میان کولاک کونه کل آقا
انی لابیان آدما ترسانه
مدیران ورزش استان در خواب خرگوشی به سر میبرند گویی سالها جهت انجام امور وقت دارند لطفا اگر کسی آدرس آنها را دارد بیدارشان کند . اگر توانایی ندارند بهتر است جایشان را به مدیران دلسوز بدهند . هر چند در سیستم مدیریتی کشور انسانهای دلسوز نادرند .
مشکل امروز سپیدرود ، مشکل همیشه مردم رشت است. حسادتها و منفعت طلبی شخصی. اگر دروازه های صنعت و اقتصاد هم به روی این شهر و استان باز شود باز حسادتها نمیگذارد این شهر رشد قابل قبولی داشته باشد. روح حاکم بر افعال مردان این شهر جز منفعت شخصی و سود کوتاه مدت چیز دیگری نیست. در صورتی که با کمی تفکر و دوراندیشی این همه سختی بر مردمان این سرزمین تحمیل نمی شد.