وبسایت باشگاه سپیدرود رشت
لیگ یک، قتلگاه فوتبال
فرشاد کاس نژاد
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – هفته آخر لیگ یک برگزار شد، هفته ای سرنوشت ساز که چه بسا نسبت به هفته های باقی مانده از لیگ برتر حساستر بود.
بازی های مرگ و زندگی که دوستداران فوتبال را در شهری غرق خوشحالی کرد و در شهری دیگر غمگین. پر از ماجراهای زیبا و پیچیده و البته زشت و نادیده گرفته شده. لیگ یک، که شهر بیکلانتر هنوز برایش لقب بیراهی نیست.
بحرانهای مالی شدید در بعضی از تیمهای لیگ یک جریانی فسادآور است. مدیرانی که به بهانه هزینههای تیمداری از بازیکنان جوان پول و موبایل دریافت میکنند، شانس بیشتر تسلط شرطبندها بر جریان بازیها و دهها نکته دیگر برای لیگ یک خطرناک و پرآسیب بود.
این ها موضوعات قابل انکاری نیستند اما در فوتبال ایران هرگز جدیتی برای کشف مستندات و پیگیری دقیق وجود ندارد و گاه با مماشات و توجیه همه چیز فراموش میشود. همیشه حرفهایی از سوی فعالان باشگاهها در جریان اختلافات با تیمهای دیگر مطرح میشود اما اتهامات همیشه در حد اتهام باقی میمانند.
لیگ یک تحت تأثیر چنین مسائلی به قتلگاه فوتبال تبدیل میشود، در حالی که باید بزرگترین و بهترین تولیدکننده نیروی انسانی باشد. بازیکنان رشد کنند، مربیان جوان آموخته شوند و از لیگ یک سری بین سرها درآورند.
لیگ یک نه فقط محل رقابتهای داغ برای صعود، بلکه باید محل پرورش نسلهای تازه باشد اما در فوتبال ایران چنین کارکردی در میان بحرانهای خانمانسوز لیگ یک از یاد رفته است.
تیم های ریشهدار و جذاب لیگ یک، فصل را در اوج بحران سپری کردند. برخی از آنها پول برای سفر نداشتند. بسیاری از آنها حتی توان پرداخت نیمی از مبالغ قراردادها را به بازیکنان نداشتند و فصل را با شکست و ناکامی و بدهیهای بزرگتر به پایان رساندند.
تیم هایی در لیگ یک هستند که ورشکست شدهاند، توان پرداخت بدهی ها را ندارند و اگر فدراسیون مماشات را کنار میگذاشت باید به لیگهای پایینتر فرستاده میشدند.
تیمهایی در میانه جدول لیگ یک داریم که ۲۰ درصد از دستمزد بازیکنان و مربیان را پرداخت کرده اند و فصل را با ۸۰ درصد بدهی و بدهی های انباشته سالیان گذشته پشت سر گذاشته اند، اما مالکان آنها از رانت های محلی بهره مند می شوند و باشگاهداری را فرصتی برای درآمدهای عجیب و غریب خود می دانند و برای حقوق بدیهی بازیکنان اهمیتی قائل نیستند.
در چنین بلبشویی امکان پرورش بازیکن، فرصت رشد برای مربی و تجربههای خوش فوتبال غیرممکن شده است. در این آشفتهبازار، لیگ یک نمیتواند زاینده و سازنده باشد، بلکه لیگی است با اهدافی نا معلوم.
برای بسیاری از بازیکنان، بازی در لیگ یک رنجی مداوم است، چون هرگز به دستمزد خود نمی رسند و باشگاه همیشه فرصت و امکانش را دارد که به کمک مماشات فدراسیون حقوق آنها را ضایع کند.
در این لیگ بازیکنان پرشماری هستند که دیگر انگیزهای برای رشد ندارند، انگیزهای برای داشتن حرفهای که بتواند زندگی آنها را تغییر دهد، ندارند و چه بسا اگر فرصت بهتری برای زندگی داشتند، فوتبال را ترک میکردند.
کار در لیگ یک و دو به اینجا رسیده است اما اینها رنج های پنهان هستند و دیده و شنیده نمی شوند. برای تغییر این روند فرسایشی و کمحاصل باید قوانین سختگیرانهتر باشند، باید مالکان باشگاهها فرصت تخلف در قراردادها را نداشته باشند و البته باید درهای درآمدزایی به سوی لیگ یک باز شود.