وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

نوشته اینستاگرامی حمیدخان منصوری پس از شکست سپیدرود

وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – حمیدرضا منصوری از بزرگان تاریخ ۵۰ ساله سپیدرود، پس از چهارمین شکست سرخ پوشان در فاصله پنج بازی، در نوشته ای اینستاگرامی از دغدغه های خود برای تیمش گفت.

با سلام.

نتیجه گرفتن توی این شرایط درهم ریخته، آنهم در گرمای اهواز سخت است، ولی بازی به این شکل باز و بهم ریخته را نباید به مسائل حاشیه‌ای ربط داد.

بازیکنی که تیم را ترک می کند و به تهران می رود، روی چه اصولی پنج‌شنبه به اهواز می‌آید‌ و نیمه دوم هم به بازی گرفته می شود.

یعنی آنقدر این بازیکن کلیدی بود که باید اصول را زیر پا بگذاریم و بعد آن بازیکن از دو قدمی با سر برود و با پشت ضربه بزند.

در دو سال گذشته او کجا بازی کرده؟

هر کجا رفته ذخیره بوده و مدعی و بعنوان بازیکن جایگزین حرفی برای گفتن نداشت و حالا ما می خواهیم او ما را از بحران خارج کند‌.

نمی خواهم او را مقصر جلوه دهم ولی ما که دم از مدیریت و انظباط می زنیم، چرا رفتارمان چنین است؟

من استقلال را تیم خوبی دیدم که برای هر تیمی مشکل ایجاد می کند ولی ما نباید هشت موقعیت صد درصد به حریف بدهیم.

انشاالله با تغیرات کادر مدیریتی و فنی شرایط بهتر شود‌. تا حالا سه مربی آزمایش کردیم و ته جدول هستیم.

امیدوارم با انتخاب های بد مجبور به تغییر و تحول دیگری نشویم!

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهارده + 12 =

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

6 دیدگاه ارسال شده است

  • ماهری گفت:

    من هم امید وارم با نتیجه گرفتن علی کریمی
    شما هم از حمایت کردن از مالک دروغ گو وپیشین تیم
    دست بردارید و از نوشتن مطالب ضد تیم و توهین به تیم و تحقیر دست بردارید
    و از نوشتن کامنت های کاملا جهت دار و حمایتی از مالک خلع شده سپیدرود دست بردارید
    که همین یک ساعت پیش چک هادی تامینی که تن زاده داده بود برگشت خورد😂😂🤣🤣🤣🤣😁😁
    واقعا هم پررویی حدی داره
    دروغ ممنوعععععععععع
    امید وارم خداوند شما را به راه راست هدایت کند

  • حسن سروری گفت:

    محسن نصر ازت پوزش میخوام!!

    5 روز زمان داشتم که همه وجودم رو براى عشقم سپیدرود بزارم!
    البته ابتدا قرار بود که بعد از جدایی خداداد ورود کنم تا زمانى که یک سرمربى مورد وثوق هواداران و مدیریت فوتبال سپیدرود پیدا بشه و من سکان هدایت این تیّم ریشه دار رو بهش بسپرم،،،
    اولین بار قرارداد سفید امضاء کردم( چاره اى نبود، چون مدیریت پولى در بساط نداشت و شرایط تیّم بحرانى در اون شرایط حرف از پول زدن یعنى عاشق نبودن معشوق!!)
    به هر صورت وقتى دیدم زمان ورود و معارفه در تیّم جایگاه ها درست تعریف نشده عطاى ورود رو به لقاش بخشیدم چون فلسفه و شخصیت کارى برام مهمتر از همه چیز هست حتى عشق و عاشقى!!چون عاشق بى شخصیت خیلى زود تبدیل میشه به یک مهره دم دستى! و چقدر این شرایط رو در قبال عشاق قبل تَر از خودم دیده بودم و اگر خودم هم چنین میکردم ، میشدم یک عاشق دم دستى ابله!

    بعد از بازى با تیّم پدیده و عدم حضور سهیل حق شناس در تمرینات به علت گذراندن کورس مربیگرى و یتیم ماندن تیّم به دعوت دوباره کیومرث بیات مجددا ورود کردم،، اینبار هم سفید امضاء کردم ولى با حفظ شان و شخصیت یک سرمایه پیشکسوت سپیدرود،،

    بازى پیش رو با استقلال خوزستان و شرایط تیّم به شدت بحرانى،،،، تا این اندازه بحرانى که در صورت إهمال در تمرینات از جانب بازیکنان( به علت سردرگمى و بى پولى) احتمال ثبت یک نتیجه عجیب در بازى پیش رو هم قابل پیش بینى بود،،،

    تک و تنها!! روزهاى دوشنبه و سه شنبه تمرینات بدنى، ذهنى و روانى رو در کنار کارهاى جزئى تاکتیکى انجام دادم( حامد طباطبایی عزیز هم با عشق به دروازه بان هاى تیّم تمرین میداد).

    تمرین دادن یک تیّم لیگ برترى برأی سه خط دفاع، هافبک، و مهاجم به تنهایی و البته با هدف گرفتن حداقل امتیاز و تغییر در شکل بازى در زمین حریف ،، به همراه جابجایی مهره ها در پست هاى کار نکرده در سال جدید،،، کار سختى بود که بنده با عشق انجام دادم ،، چون باید براى همین فرصت اندک خودم را ثابت میکردم،،،،
    بعد دومین روز تمرینى بنده با تیّم سپیدرود همان شب یعنى سه شنبه ساعت 12 شب از رشت راهى اهواز شدیم،،،،
    همه چیز داشت خوب پیش میرفت و یک انرژى مثبت در کل تیّم راه افتاده بود،،،، کسانى که در بازیهاى گذشته در کنار تیّم بودند ، همگى إذعان داشتند،،، شرایط تیّم خیلى بهتر شده و گرفتن حداقل امتیاز دور از دسترس نیست،،،،،
    هواپیما در فردوگاه اهواز فرود اومد و موبایل ها روشن شدند،،،،
    در کمتر از 10 دقیقه همه پست اقاى مدیر تیّم جناب بیات رو بهم دیگه نشون میدادند( على کریمى سرمربى سپیدرود شد)!!!

    به خودى خود این خبر میتونست یک خبر عالى و روحیه بخش باشه و واقعیت این بود که اگر وضعیت سپیدرود تا هفته آینده مشخص نمیشد،
    چه بسا کلا تیّم منحل میشد ، اما!! اما !! الان زمان بازگو کردن این مسئله نبود

    تیّم به واقع وا رفت،،. ساعت 3:30 صبح رسیدیم هتل و بازیکنان شروع کردند به گذاشتن پیامهاى شادباش براى على کریمى و دیگه على نصر شد یک سرهنگى که دو سه روز دیگه بازنشست میشه و دیگه حرفاش خریدار نداره!

    حالا من سرهنگى که قراره به زودى بازنشست بشه باید هر جور شده روحیه این هنگ وا رفته رو بالا ببرم و خودم و تیمم رو آماده نبرد 3 روز آینده بکنم،،،

    روز چهارشنبه یک تمرین خوب و مفرح با تاکید بر حفظ توپ با ضرب کم همراه با شوت هاى ناگهانى انجام دادیم و روز پنج شنبه هم یک تمرین تفننى که درش سرعت هاى کوتاه همراه با زدن شوت بوده براى دو گروه انجام دادیم تا هم بچه ها مفرح بشن و هم تمرکز خودشون رو روى شوت از راه دور از دست ندن،،،،
    تا این لحظه سهیل نیومده و من و حامد به اتفاق دو تدارکات تیّم ( مرتضى عزیز و مجید عزیز) در کنار دیگر دوستان در تمرینات بودیم،،،،
    شب شده و سهیل به اتفاق أمین منوچهرى به هتل آمدند
    !!

    یعنى چى أمین منوچهرى کل هفته با تیم نبوده و اصلا در تفکرات من در این بازى نیست،، یعنى چى؟

    به سهیل گفتم أمین چرا اومد؟ گفت على کریمی به منوچهرى گفت بلیط میگیرى و میرى اهواز براى بازى!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    گفتم تو چى گفتى سهیل،،، تو که منو میشناسى،، در ثانى خود أمین در تفکرات خودت هم که در این بازى نبود،، گفت اقا محسن من هر چه قدر میتونستم تلاش کردم ،، ولى على اقا قبول نکرد،،!

    به هر صورت در جلسه مربیان قبل از بازى سهیل گفت که خواسته على اقاست که منوچهرى این بازى فیکس باشه !!!
    گفتم مسئولیت این بازى با بنده هست و بنده به هیچ عنوان از این بازیکن استفاده نمیکنم!

    ساعت 1 عصر جلسه فنى بود و در مورد بازى و شرایط تیّم حریف صحبت شد و ترکیب ابتدایی بازى رو إعلام کردیم ولى جاى مهاجم رو خالى گذاشتم،،، چون میدونستم در این شرایط على کریمى براى تیّم حاشیه درست میکنه و تا لحظه آخر اگه بفهمه منوچهرى در ترکیب نیست جو درست میکنه!!
    به هر صورت ساعت 7:30 مهاجم رو هم إعلام کردم و عملا اجازه ندادم تا بیش از این فشار به خودم و مجموعه تیّم وارد بشه،،،،

    نیمه اول رو با آرامش در کنار زمین با کمک سهیل کوچ کردم و فکر میکنم تا حدودى به خواسته خودمون رسیدیم،،،،، نیمه اول صفر صفر تموم شد و ما به رختکن رفتیم،،،،،، پام به رختکن نرسیده بود که دیدم سهیل اومد پیشم و گفت على اقا عصبانى هست و میگه حتما باید منوچهرى رو بزارین توى زمین،،!!
    گفتم سهیل جان توجه نکن ،،، فقط وضعیت حسین کعبى به نظرم مساعد حضور در نیمه دوم نیست،،، یک اینکه خسته شده و دوم اینکه میگه پام تأوُّل زده،،،، سهیل پیشنهاد نزهتى رو داد و من پذیرفتم،،،
    نیمه دوم شروع شد و جنگ و اعصاب هم شروع شد،،،،، برخلاف نیمه اول که با آرامش در کنار زمین تیّم رو هدایت میکردم یا بهتر بگم میکردیم،،، از دقیقه 45 على کریمى یکسره روى روان من بود و سهیل هم دائم میگفت که اقا محسن ،،،،منوچهرى رو بزار و ختم کن این ماجرا رو ،،، من هم زمان باید حواسم به تیم میبود و هم به سهیل میگفتم محال ممکنه که اینکار رو بکنم،،،، از اون ور سهیل میگفت على کریمى میگه من الان حکم اخراج محسن نصر رو میزنم و داخل کانال میزارم بگو منوچهرى رو توى زمین بزاره!!!

    در این حین افشین ناظمى اومد گفت چرا مقاومت میکنى،،، بزار منوچهرى رو دیگه و خودت رو راحت کن!!!!

    براى اولین بار تو زندگیم پا گذاشتم روى فلسفه کاریم،، روى اعتقاداتم روى هر چیزى که شما فکرش رو میکنید،،،،،،، تا اون لحظه نیروى هاى مثبت تیمم رو حفظ میکرد !! ولى از اون لحظه که حق یک جوون رو دادم به منوچهرى که از قضا در صورت عدم حضور سرمربى براى آینده،، روش حساب باز کرده بودم ( البته با آماده کردن بدنش) ولى در اون لحظه حقش نبود بره داخل زمین،،،،، دیگه نیروها ى محافظ تیمم رفتند پى کارشون!! و دو اشتباه مهلک کمر تیّم رو شکوند!! بعد از دو گل شیرازه تیّم پاشیده شد و احتمال خوردن گلهاى دیگر هم به وجود اومد که خدا رحم کرد،،،،،

    بازی با دو‌گل تمام شد و‌ برام دو‌دستاورد بزرگ به ارمغان آورد،،،، اول اینکه فهمیدم مربیگری در ایران به شدت بی رحم هست و‌ افراد فوتبالی مثل علی کریمی هم می‌توانند قواعد کار رو‌ بهم بزنند،، دوم اینکه تا آخر عمرم روی دیدگاه و فلسفه خودم باقی بمونم!

    من قرارداد سفید امضا کردم و‌چون بار مالی نداشتم یه راحتی کنار گذاشته شدم( هر چند با توجه به روحیاتی که از خودم سراغ دارم اگر هم همکاری حادث میشد ،، خیلی زود به مشکل میخوردیم!)
    اما شرمنده خودم‌شدم که چرا پا روی فلسفه کاریم گذاشتم. به همین دلیل با صدای بلند میگم ( محسن نصر ازت پوزش میخوام )!!

    محسن نصر( پیشکسوت سپیدرود و‌مدرس فدراسیون فوتبال )

  • مسلم اكبري گورنداني گفت:

    درود بر شما.دل نوشته جالبی بود.آنچه که بر همه عیان است رفتار و کردار جناب کریمی در این چند سال اخیر می باشد.عشق هواداران. سر زمین مادری ووووهمه این مطالب از این دست برای کریمی،داستانی بیش نیست. کریمی دنبال دلالی و پول است.اسم پول که در بین باشدکریمی همه چیز را فراموش می کند.کریمی فقط بازیکن خوبی بوده نه بازیکن با اخلاق!بلاخره کریمی هم برای خود دسته ای دارد و با هم هستند.ولی انچه که بر من معلوم نیست چرا بقاء تیم در لیگ برتر در فصل قبل به نتیجه مربی گری کریمی در تیم نوشته می شود!!در حالیکه ساختار تیم مربوط به نظر محمدی بوده است.اگر پول دکتر تن زاده نبود اصلا کریمی مربی نبود؟

  • ماهری گفت:

    اقای گور ندانی بازم شروع کردی به حمایت دکتر قلابی و تن زاده توی یک ماه دو تا چکش برگشت خورده 😂😂🤣🤣🤣🤣 والا پررویی هم حدی داره
    دروغ گو اخه تن زاده اصلا پول داشت که چرت میگی!!!! اخه نظر محمدی اصلا مربیگری بلده
    همون چند هفته اول به زور چند تا مساوی گرفت با 3برد
    نظر محمدی فقط به درد لیگ یک میخوره همین و بس
    همین شماها هستید که بین مردم تفرقه میاندازید و باعث اختلاف میشوید معلومه که از کی خط میگیری این مزخرفات را مینویسی
    شاید هم پول میگیری؟؟؟؟؟
    حیف سایت که ادم هایی مانند شما توش نظر میدهند
    ما همه پشت علی کریمی هستیم
    ❌بیغیرت ها حیا کنن سپیدرود را رها کنند❌

    از اینجا تا خدا هشت تا بهشته
    علی کریمی سلطان عشقه❤❤❤❤❤

  • مسلم اكبري گورنداني گفت:

    درود.اگر اندازه ای ادب داشته باشی ممنون میشم!!شما میتونی نظر خودت را بگی ولی اهانت نه.

  • عاقل گفت:

    اگر شما هم انداره ای درک و فهم داشته باشی میفهمی الان باید از تیم حمایت کنی نه از نظر محمدی و تن زاده حمایت کنی
    من هم از شما ممنون میشم🤣🤣😂😂😂😂😂
    ❌بیغیرت ها حیا کنن سپیدرود را رها کنند❌
    ز اینجا تا خدا هشت تا بهشته
    علی کریمی سلطان عشقه❤❤❤❤❤