وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

نگاهی به فوتبال رشت در سالی که گذشت: امید همچنان باقی است

(ویژه نامه نوروزی روزنامه خزر / رادنی دیدار)

وقتی بهار می رسد از راه جز فرار ……. راهی برای قوم زمستان نمانده است

وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – فوتبال کلانشهر رشت در حالی سال ۹۵ را پشت سر می گذارد که در دل خود همچنان دهها مشکل و درد مزمن شده دارد که از فرط تکرار برای ساکنان و صاحبانشان تبدیل به عادت شده است.

هنوز تنها ورزشگاه قابل استفاده شهرمان عضدی است که دارد جور بازی های خانگی همه ی تیم ها را می کشد و اگر نبود دست نوازش گروه مالکیتی داماش در شش هفت سال پیش شاید امروز خرابه ای در دل محله ی مرفه نشین منظریه توی ذوق می زد و خبر نشست سکوهای روبرویی ورزشگاه که قدیمی ترین بخش عضدی نیز هست آلارم هشدار و شاید کورنومتر پایان استفاده از این سازه ی پیر را به صدا در آورده است.

هنوز فوتبال شهرمان بی پول است و تو گویی همه قبول کرده ایم که از خان نعمت گسترده ی فوتبال دولتی که در تبریز و اصفهان و خوزستان و تهران پهن شده است سهم گیلان تنها و تنها حسرت و افسوس باشد و به سان کودکان کار تنها باید از دود و گرمای خیابان به داخل اتومبیل های لوکسی نگاه کنیم که ساکنانش از خزانه ی ملی برای استان هایشان بودجه های کلان به ارمغان می برند. داماش و سپیدرود چشم به راه پاداش های چند میلیونی اند و ذوب و فولاد و تراکتور و پرسپولیس و استقلال و نفت ریخت و پاش های میلیاردی می کنند و با بازیکنانی که از شمال حاصلخیز در ترکیب دارند به ما فخر می روشند.

هنوز نه سپیدرود و نه داماش گروه مالکیتی شان به هیچ پشتوانه ی مالی گرم نیست و از جیب شخصی می خورند و گاه اعانه های شورای شهر و جرقه های متمولین موجب شده تا این دو تیم پرطرفدار کارشان به انحلال کشیده نشود.

هنوز وضعیت تیم های پایه در خط قرمز قرار دارد و کاملا فوتبال ما از دایره سطح نخست مهمترین بخش فوتبال خارج شده است و ریشه در آبیم و البته بازار کاسبان مدارس فوتبال داغ داغ هست و خروجی شان اما در عصر یخبندان گیر کرده است و نیازی به یادآوری نیست که آکادمی فوتبال یکی از اصلی ترین راه های زنده ماندن فوتبال است و کافی است این نکته را به یاد بیاوریم که فوتبال گیلان در مدت سه سال گذشته دو بازیکن به صورت مستقیم از داماش و ملوان به سطح نخست اروپا صادر نموده است و نکته در این است که در همین زمان در سطح کشور نیز تنها دو بازیکن به اروپا ترانسفر شده اند و این امر نشان از بازیکن سازی گیلان زمین دارد.

در همین چند ماه گذشته پرسپولیس تیم نخست ایران حاضر بود نزدیک به نیم میلیارد تومان به سپیدرود بپردازد تا بازیکنی که قراردادش با سپیدرود درست یک دهم این رقم بود را در اختیار بگیرد که به دلیل نامشخص بودن مالکیت این اتفاق روی نداد و اگر این بخش مهم و حیاتی فوتبال خشکانده شود در واقع بساط فوتبال را باید در این منطقه برای همیشه جمع نمود.

هنوز سطح علمی اغلب مربیان و پیشکسوتان مان از اکثر همکارانشان در سطح کشور پایین تر است و نشان بارز اینکه در سه دهه ی گذشته سه مربی هم نتوانستند در سایر استان ها مشغول به کار شوند.

هنوز و هنوز و هنوز در بر همان پاشنه ای می چرخد که تمام این سال های خشکسالی می چرخید و حاصلی جز عقب ماندن از غافله ی فوتبال ملی نداشت.

اما قرار نیست در این روزهای مانده به نوروز تنها از مصیبت ها بگوییم و مجبوریم نیمه که چه عرض کنیم یک دهم پر لیوان را هم بنگریم.

سال ۹۵ را باید سال کامیابی سرخ های رشت بنامیم که در یک روز بهاری رویایی از فراموشخانه لیگ دو کندند و خود را به لیگ دسته اول رساندند. روزی که تاریخ ساز شد برای ساکنان دیار باران و به یقین خیلی باید بگذرد تا ۲۶ اردی بهشتی که گذشت را دوباره بازسازی کنیم. روزی که از ساعت ها قبل تمام راهها به خیابان های نامجو و منظریه بسته شد و صاحبان اتومبیل ها، ماشین هایشان را به امان خدا رها کردند و به ورزشگاه پیر شهرباران رفتند. روزی که بغض یک شهر در پاهای حامد حاجتی ترکید و سپیدرود مان را پرتاب کرد به آن بالا بالاها.

در لیگ دسته اول هم برای سپیدرود اوضاع به کام است و علی رغم همه ی مشکلات کشنده و جانکاه پسران دوست داشتنی شهرباران بر بام لیگ آزادگان ایستاده اند و می خواهند ثابت کنند که در این فوتبال پر زرق و برق می شود با رمز همدلی و رفاقت و صرف فعل خواستن دست نیافتنی ها را دست یافتنی کرد و نوکیسه های تازه به دوران رسیده را به حسرت وا داشت. سپیدرود دارد نم نمک خود را به خط پایان لیگ می رساند و اگر همین شش هفته ی باقی مانده را دوام بیاورد می تواند معجزه ای دیگر در فوتبال ملی رقم بزند.

در سوی دیگر اما اوضاع آنقدرها هم گل و بلبل نبود. داماش؛ تیمی که چند سال غرور و اعتماد به نفس را به مردمان دیار باران هدیه کرده بود با سقوطی دردناک از لیگ دسته اول به دسته ی دوم پرتاب شد تا پایانی باشد بر رویاپردازی های پسرکان رشتی که بازگشت تیم محبوب شان را به انتظار نشسته بودند. پس از این سقوط صاحبان این تیم که اول نامش را تغییر داده بودند، حالا مکانش را هم منتقل کردند به پایتخت تا نه نشانی بماند و نه یادی از روزهای باشکوه عضدی.

اما ناگهان در واپسین لحظات به مانند بازگشت های فیلم های راکی، داماشی تازه به همت حاجی پور و رفقا قفنوس وار از خاکستر به میدان آمد تا نور امید دوباره به دل های رشتی ها بازگردد. تیمی با مدیریت و مالکیت کاملن بومی و با حمایت هواداران پرشور و پرشمار و اراده ای ستودنی. حالا داماش جوان شده با تکیه و پشتیبانی رشتی ها از گروه نخست لیگ دسته دوم جان به سلامت برده است و در مرحله نهایی این فراموشخانه ی بد نام می خواهد بکند و به سطحی بالاتر بازگردد، سطحی که کمترین جایگاه قابل تصور برای مجموعه ای است که آمده اند تا لبخند را برای رشتی ها جاودانه سازند.

آری سال کهنه در شهرباران در حالی به انتها می رسد که با وجود تمامی کاستی ها و مشکلات و نارسایی ها دو گل سرسبد فوتبال رشت به سان دو بال در شرایط مطلوبی قرار دارند و با تکیه بر نیروهای بومی خود بال می گشایند و در پس این پرواز امید را ارمغان می آورند.

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

1 دیدگاه ارسال شده است

  • دختر سپیدرودی گفت:

    بچه ها پارس مساوی کرد
    با صدرنشینی به استقبال بهار میریم هوراااا
    نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال سپیدرود