وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

نگاه روز – باران کدورتها را شست
آی اسپورت / یاسر هویدی
وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – فوتبال ایران با یک نام اخوتی عمیق و قدیمی دارد، همیشه نام علی در این فوتبال یادآور همه آن چیزی بوده که چنگ می اندازد به ذهن و قلب فوتبالها و میبردشان آنجا که یک تکه از دل و ذهن را جا گذاشتهاند، با علی پروین یاد اولین فانتزی باز فوتبال ایران میافتیم کسی کهسرخ ها را در سالهای یکی شدن پیکان و پرسپولیس آلودهی افیون دلچسب مستطیل سبز کرد؛ علی زاغی سالها بعد در ردای سرمربی گری پرسپولیس پایتخت، شد یکه تاز قهرمانی های دهه شصت و هفتاد و فوتبال چشم نواز پرسپولیس دهه شصت. او هنوز قاب بلند خاطرات خیلیهاست.
علی دوم ماندگار فوتبال ما همان رعنای ترکهای با غیرت اردبیلی است که هرچه عنوان بود در لباس ملی از آن خود کرد و رفت جا خوش کرد در قلب تمامی ملت ایران قرمز و ابی و هر رنگ و هر جماعتی، و اما علی سوم فوتبال ما که گویی در زمین سبز همه چیز داشت و با توپ همه کار می کرد و اگر کمی بیشتر قدر خود را می دانست برف های زیادی را در زمستان های نفس گیر اروپا تجربه می کرد، زبان سرخ دو علی آخر فوتبال ما هنوز صدای فروخورده ملت فوتبالی ایران در مقابل پلشتی ها و ظلم های این فوتبال است.
سالها بود حسرت چنین روز دل انگیزی را می کشیدیم، انگار باور کرده بودیم دیگر عکسی از علی کریمی و علی دایی تنگ در آغوش و لبخندی به پهنای صورت نخواهیم دید. کینه و کدورت این دو نام عظیم فوتبال ایران طی سالها خاک خورد و عمیق شد و رفت در بند بند وجودشان و از ریز و درشت فوتبال، پیشکسوت و مربی و هنرمند هر که پا پیش گذاشت این کینه جای خود را به آشتی نداد.
فوتبالی ها هنوز رختکن پرسپولیس افشین قطبی را به یاد دارند که مصطفوی مدیر عامل وقت پرسپولیس کریمی را کشان کشان برد در آغوش دایی و آن آشتی تصنعی را سوژه فلاش پر نور عکاس ها در رختکن بخار گرفته پرسپولیس کرد که آنقدر زورکی بود که هیچ اتفاقی انگار فردای آن روز رخ نداد و همان بود که بود.
انگار باید زمانی می رسید که پای دل در میان باشد، زمانی که این دو بخواهند و از صمیم قلب برای شستن کینه ها گام بردارند، در ماههای گذشته علی دایی پالس های مثبتی را برای پایان این داستان کهنه فرستاده بود.
علی کریمی هم که انگار از شب برنامه نود بیشتر و بیشتر از مغزش فرمان می گرفت سکانس آخر را قبل از سوت آغاز بازی دو تیم به بهترین شکل ممکن اجرا کرد، به سمت پیشکسوت و یار قدیمیاش رفت و او را در آغوش گرفت، خیلی از فوتبالی ها با دیدن این صحنه تن شان لرزید و چشمهایشان همچون هوای دیروز گیلان بارانی شد.
وقتاش بود و چه وقتی بهتر از این که این فوتبال خسته به صدای بلند و سر نترس این دو بزرگ بیش از همیشه نیاز دارد. دیروز فوتبال ایران سراسر خنده بود انگار بازی بزرگی را فتح کرده ایم انگار علی کریمی در دقیقه نود پاس گل طلایی را برای آقای گل جهان لقمه کرد و علی دایی زیباترین گل دوران بازنشستگی اش را زد آری دیروز همه خندیدند، گل از گل فوتبال مان شکفت . تا باد چنین بادا.