وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

نگاه روز – قطار تاریخ
رضا بابایی
وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – زندهیاد اخوان ثالث، در قطعۀ «میراث» که در دفتر آخر شاهنامه، جا خوش کرده است، تاریخ را «گیج و گول و کوردل» میخواند.
پوستینی کهنه دارم من،
یادگاری ژندهپیر از روزگارانی غبارآلود
سالخوردی جاودانمانند
مانده میراث از نیاکانم مرا، این روزگارآلود.
…
این دبیر گیج و گول و کوردل: تاریخ،
تا مُذَهّب دفترش را گاهگه میخواست،
با پریشان سرگذشتی از نیاکانم بیالاید،
رعشه میافتادش اندر دست….
ظاهرا همینطور است که اخوان میگوید. تاریخ، «گیج و گول و کوردل» است؛ اما اگر از ارتفاع بالاتری تاریخ را بنگری، اینگونه نمیبینی.
تاریخ، نه گیج است و نه سرگردان و نه بیعار؛ بلکه همچون موجودی زنده و عاقل، مسیری روشن و دانسته -اگرچه سخت و ناهموار- را طی میکند، و هیچ سوزنبانی نمیتواند مسیر این قطار را تغییر دهد یا آن را متوقف کند.
قطار تاریخ، دیر یا زود، از یکیک ایستگاههایش عبور میکند و در هر ایستگاه، کسانی را هم که میخواستند سقف بشکافند و طرحی نو دراندازند، با خود میبرد.
راهزنان، شاید گاهی بتوانند رسیدن این قطار را به یکی از ایستگاههای بینراهی، سالیانی به تأخیر بیندازند، اما این سالها در زمانسنج تاریخ، ثانیههایی بیش نیست.
خوشبختانه قطار تاریخ، رو به سوی آبادی دارد؛ اگرچه از میان کویرهای استخوانسوز و بیابانهای وحشتناک میگذرد.
ما هم با همون قطار میریم لیگ برتر…
انسان بودن
“… فرزندم! تو میتوانی هرگونه “بودن” را که بخواهی باشی، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو در چارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هر انتخابی باید انسان بودن نیز همراه باشد و گرنه دیگر از آزادی و انتخاب سخن گفتن بیمعنی است، که این کلمات ویژه خداست و انسان، و دیگر هیچکس، هیچچیز.
انسان یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد (به خود و جهان)، و میآفریند (خود را و جهان را)، و تعصب میورزد، و میپرستد، و انتظار میکشد، و همیشه جویای مطلق است، جویای مطلق. این خیلی معنی دارد. رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه میزند. اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که میبینیم در این زندگی مصرفی و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری، همه دارد پایمال میشود. انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ میشود. علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل میکند. تو، هر چه میخواهی باشی، باش، اما… آدم باش…”
مجموعه آثار ۱ / با مخاطبهای آشنا / ص ۲۴۶
… مگر نمیدانی بزرگترین دشمن آدمی فهم اوست؟
آموخته ام که فرصت ها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست رفته ما
را تصاحب خواهد کرد.
کم کم باید از خواب زمستونی بیدار بشی!
چنان قوی باشین که از انسان های نالایق بگذرین و انقدر صبور که برای ادم های لایق منتظر بنشینین………
علف هرز چیه؟؟! گیاهی که هنوز فوایدش کشف نشده . . .
.
چه مردمان پستی هستند کسانی که به خاطر جلب توجه دیگران خود را هم عقیده و هم فکر آنها نشان میدهند . . .
عـــــزیزانی هستند که هیچ وقت تـــَــرکِت نمیکنن امـــــّـــا . . . خوب بلدن کاری کنن که خودت ، یواش ، یواش ، پاورچین ، پاورچین ، ترکشون کنی!
بریم لیگ برتر نریم ما دوست داریم تیم شهرمونو بازیکناشو البته جز … ک فوتبالی تو تیم نیست..با این امکاناتو پولی ک در اختیار تیمه ماست انتظاری نداریم ازتون..همین ک مردانه بازی میکنین عشقین.رشتی و رشتیو عشقه
ابوی جان قطارتون تا وسط لیگ یک بیشتر نمیره زیاد زور نزنین نوبخت گفت قطارتون تا ۹۷ راه میفته
به به بچه ها ببینین کی اومده تو سایت مهمون خارجی داریم.کرامتیه چش ابرو روشن.قربون چشو ابروی بورت بشم من ک از الان دارین حرص قطاره مارو هم میخورین.در حدی نیستین ک بخوایین در مورده این چیزا نظر بدین ب گاو و گوسفنداتون برسین یا ویلاهارو خووب آبو جارو کنین واسه آدمای اهل دل.ب اینک بچه هاتونم مثل شما چش ابرو بور نشنو ی عمر تو جامعه نتونن سرشونو بالا کنن فکر کنین.
سعید عزیم معلوم نیست از چشمو ابروی بور چه خاطره بدی تو ذهنت مونده که هی میگی چشمو ابرو بور و ما منتظر شما تو ویلاهامون هستیم که به همراه خانواده تشریف بیاورید قدمتان روی چشم عزیزم
دیدید دیدید که تمام حرفا برای اتحاد فقط شعار بود؟ انرلیچیا ادعا داشتن ما به فجر تعمدی نباختیم امسال رو چی میگین اصلا ملوان رو ول کردن و فقط چسبیدن به نتایج رشت حسود هرگز نیاسود اونا فقط میخوان انزلی تیم داشته باشه
کرات خوشگله اومدن قطار تو رشت هم رو دم ان زلی میمونه..انقده حسود و پست هستین
حسادت و بخل و غرور بیجا سبب تباهی می شود.
نه تنها با حضور پرشور تماشاگران سپیدرود در لیگ برتر باقی می ماند بلکه در فصل بعد داماش برای بار دیگر ملوان را به زیر می کشد و لیگ برتری می شود
خصوصا اینکه اعتماد به نفس داماشی ها بسیار خوب است
ای کاش اشانه ایه نیده بوم 🙁
گیلک گیلکه جانه گوشته بخوره، خاشه فینشانه …
ویریز ای گیل ویریز
می جانو دیل ویریز
ویری تی دازه اوسان
کی تی خانه صارای واش دکفت
ویری او واشه بزن
هونی کی رز بوکوده بوشو بجور
هونه بزن
هونه بزن
می توقا می گیلان، رشت انزلی لاهیجان
جناب شاعر اگر جرات دارید این نصحیت را به همشریان انزلی چیان انجام دهید تا ببینید چگونه شما را مورد عنایت قرار می دهند.
چند وقت قبل با یک به اصطلاح فرهنگی آن شهر صحبت می کردم که اگر ادب و متانت به خرج نمی دادم شروع به دعوا می کرد.
بماند که هر کدام از ما چه سطحی از علم و سواد و موقعیت داریم ولی کسی در حدی نیست که بتواند دیگران را نصیحت کند