وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

کداممان کمکاری کردیم؟
آیاسپورت / پریسا قهرمانی
وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – در پی انتشار یادداشتی از شقایق اشکریز با عنوان «از ما نبودید آقای کریمی…»، نوشته زیر به عنوان جوابیه به دست ما رسیده است. پاسخ پریسا قهرمانی را بخوانید.
«یک جانبه و افراطى» این تعبیر در نکوهش رفتار على کریمى به کار برده شده بود، در یادداشتى که راستش بعد از چند خط خواندن آن فکر میکردم متن ارسالى از طرف یکى از هواداران چند آتشه مثلا تیم استقلال باشد تا یک خبرنگار!
براى من که سالهاست روزنامهنگارى ورزشى را بوسیدهام و گذاشتهام کنار هیچ وقت به اندازه امروز تلخ نبود، آنقدر تلخ که وادارم کند دوباره کاغذ و خودکار را بردارم و به روال آن روزها بنویسم. نه براى دفاع از على کریمى که به نظرم نیازى به دفاع من و ما ندارد و در دادگاه قضاوت مردم بارها امتحانش را به خوبى پس داده، که از نابودى خبرنگارى ورزشى بنویسم. از تیشه زدن به درخت تنومندى که نامهاى بزرگى به پایش خون دلها خوردهاند تا به اینجا برسد، به اینجا برسد تا من افسوس بخورم که درسهایى که ما در کلاس تحریریه روزنامههاى ورزشى آموختیم چقدر از کلماتى که این روزها مىبینم دور است.
به ما که یاد داده بودند عاشق تیمهاى مورد علاقه مان باشیم و اتفاقا هیچوقت در جواب کسى که مىپرسید طرفدار کدام تیم هستى نگوییم: فقط تیم ملى. با شهامت بگوییم پرسپولیس، استقلال، سپاهان یا هر تیم دیگرى اما موقع نوشتن فقط و فقط حقیقت را بنویسیم. به خاطر همین هم بود که من به عنوان یک پرسپولیسى سفت و سخت بارها و بارها در نقد اشتباههاى فنى على پروین و حمید استیلى و …. نوشتم و با افتخار نوشتم چون در کنار همکارانم یاد گرفته بودم روزنامهنگارى جایى براى بستن عهد اخوت با کسى نیست.
اگر کسى را دوست دارى باید اشتباهاتش را بىرحمانهتر به ورطه نقد بکشى تا از مسیر موفقیت خارج نشود. شما مىتوانید عاشق یک تیم یا مربى یا بازیکن باشید اما وقتى قلم را دست مىگیرید تا بنویسید، باید تمام این علایق فراموش شود و مگر رسالت روزنامهنگارى و روایت خبر چیزى جز این است؟
اینها را مىنویسم و به تمام ارزشهاى از دست رفته این سال ها نگاه مىکنم. به کانالها و سایتهاى پرمخاطب ورزشى مىرسم و بعضى به اصطلاح خبرنگارهایى که انگار جریان اطلاعرسانى برایشان آنقدر در بازىهاى مالى و باندبازى گره خورده که که فراموش کردهاند مردم همه چیز را مىبینند، فراموش کردهاند رسالتشان جز نشان دادن واقعیت نیست و اینکه حقیقت را نمىشود لابهلاى مراودات و علایق شخصى پنهان کرد چون حقیقت قوىتر از هر چیز دیگرى در دنیا روزى راهش را از بین تمام بالا و پایینها پیدا مىکند. خبرنگار عصبانى عزیز!
خیلى جستجو کردم تا شاید یادداشت یا گزارشى مثلا علیه فسادهاى ثابت شده فدراسیون یا انتقادى علیه باشگاه محبوب و سرمربى مورد علاقهتان پیدا کنم تا ثابت شود شما که دیگران را محکوم به یکجانبهگرى و افراطى بودن مىکنید آیا خودتان تلاشى در مذمت آن کردهاید که متاسفانه موفق نشدم.
امروز بعد از خواندن نوشته شما به عنوان یک خبرنگار زن فوتبالنویس که ١٧ سال پیش نوشتن در حوزه فوتبال را شروع کرد، آرزو کردم کاش مىدانستید واکنش نشان دادن درباره تمام این چیزهایى که نوشتید و على کریمى را بابتش زیر سوال بردید وظیفه شما و همکاران شماست. به عنوان یک خبرنگار این شما هستید که باید درباره فساد فوتبال، رشوه دادن به داوران، مسائل پشت پرده لیگ یک، فساد فدراسیون، قراردادهاى مشکوک اطراف تیم ملى و…کنکاش کنید، بنویسید یا واکنش نشان دهید. على کریمى یا هر بازیکن دیگرى هم اگر روزى یک جاى کار را مىگیرد در واقع کمکارىهاى شما و همکارانتان را بیشتر از همیشه گوشزد مىکند.
این ابتدایىترین وظیفه یک راوى خبر است که انعکاسدهنده واقعیت باشد، که چند قدم جلوتر از طرفدار و بازیکن و رئیس فدراسیون و مربى بایستد و نقد کند. روزنامهنگارى و عرصه خبر با هوادارى خیلى فرق دارد دوست عزیز. کاش یک بار دیگر این اصول اولیه را با خودمان مرور کنیم، البته اگر به اندازهاى غرق نشده باشیم که دیگر فرصتى براى این کار نباشد.