وبسایت باشگاه سپیدرود رشت
گزارش تصویری: آماده برای دربی شمال!
(عکس ها: سید احمد کیایی)
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – کاروان ارتش سرخ راس ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه صبح امروز شهرباران را به مقصد قائم شهر ترک خواهد کرد تا در چارچوب آخرین هفته نیم فصل جام آزادگان روز چهارشنبه برابر نساجی این شهر به میدان برود.
مهمترین اتفاق حاشیه ای پیرامون این مسابقه را باید استعفای روز گذشته محمود فکری سرمربی نساجی دانست که به دلیل عدم انجام تعهدات مالی مالک این تیم در قبال بازیکنان و کادرفنی صورت گرفته است.
سپیدرودی ها در صورت کسب یک تساوی و علی رغم یک بازی کمتر، قهرمان نیم فصل لیگ آزادگان خواهند شد.
ابوی جان ما به خونه به خونه باختیم تا نگین پارتی بازی کردن و داور به نفع ما گرفت شما کاری کنین که در میدان نساجی پیروز بشید.
اقا این سپیدرود بزرگتر نداره که هرکی صبح بلند میشه مصاحبه میکنه یا تو ایسناگرامش چیزی مینویشه یا تو گروه های مجازی علیه هرکی که دلشون میخواد حرف میزنن اقایان مسئولین ورزش و هیئت فوتبال شما کجایین چیکار میکنین . مگه شما مسئول تیم نیستین . برادر من پورمحسن رفت الان که دیگه پورمحسن نیست دروغ بگه و وعده بده و همانو چماق بکنن هر روز حرف بزنین الان که شمایید خب این همه بلبشو را نمی بینین مگه مربیان و بازیکنان زیرنظر شما نیستن شما اجاز میدین این کارا بشه اصن نشستین ببینین که چه بلایی سر سپیدرود اومده . شخصیت سپیدرود له شده و مضحکه عام و خاص شده. رسانه هاو مردم دارن میبینن .کدوم سرمایه گذار تو این وضع میاد سپیدرودو بگیره چرا همه رو فراری میدین. هوادار میاد به شورا اهانت میکنه ان یکی میاد کسی دیگه رو مقصر میدونه. این جنگ هفتاد دو ملت رو چرا تمومش نمی کنین پس چه انتظاری دارین که شورا بیاد به ما کمک بکنه .هیئت فوتبال مدیر چیه فقط میخواد بگه منم ؟ دعواتونو بین خودتون حل کنین تو این شهر همه با هم بدن چه زمانی تونستین اینجور مسایلو حل کنین که حالا میخواین مشکل سپیدرودو حل کنین . تاکی دنبال مقصرین و چی رو میخوایدثابت کنین . ادم خسته میشه از این همه دعوا از اعصاب خردی از دروغ از باندبازی … تمومش کنین سپیدرودو ول کنین همتون . لعنت بر دشمنان دانا و نادان سپیدرود لعنت
مافیا (که گرگینه یا آدمکش نیز نامیده میشود) یک بازی گروهی است که نبرد بین یک اقلیت آگاه و یک اکثریت ناآگاه را شبیهسازی میکند. بازیکنان به طور مخفیانه تعیین نقش میشوند: یا مافیا، که همدیگر را میشناسند؛ یا شهروند، که تنها از تعداد افراد مافیا آگاه هستند. در فاز شب بازی، افراد مافیا به صورت مخفیانه یک شهروند را میکشند. در طول فاز روز، تمام بازیکنان بازمانده در مورد هویتهای مافیایی بحث میکنند و برای حذف یک مظنون رای میدهند.
بازی ادامه مییابد تا زمانی که همهٔ مافیاها حذف شوند (برد شهروندان) و یا تعداد مافیاها و شهروندان برابر شود (برد مافیا). یک بازی معمولی با ۷ شهروند (دکتر-کارآگاه-شهروند ساده) و ۲ مافیا شروع میشود.
روند کلی بازی:
در این بازی بیگناهان متهم و حتی کشته میشوند (از بازی بیرون انداخته میشوند) در حالی که مافیای اصلی (گروه آگاه) تلاش میکنند تا دیگران (اکثریت ناآگاه) را متقاعد کنند که خودشان قاتل نیستند. مجرمان واقعی در این بازی ممکن است به دروغ خود را راستگو معرفی کنند و پلیس راستگو باید در مقابل بتواند دست مافیا را رو کند و شهروندان را متقاعد کند تا علیه مافیا دست به کار شوند.
برخی استدلال میکنند که بازی مافیا، شبیه ساختن آن چیزی است که در دنیای واقعی در اجتماع و سیاست رخ میدهد. آنان مافیا را شبیه سیاستورزی و سیاستمداری میدانند به گونهای که بازیگران این عرصه باید در فریب نخوردن و فریب دادن توانایی بالایی داشته باشند. در این بازی همچون دنیای سیاست هر فردی باید به شدت مراقب رفتار، گفتار خود و متهم نمودن دیگران باشد تا اکثریت بازیگران سوء برداشتی از او نداشته باشند.
این بازی به نوعی شبیهسازی فرایند دادرسی در دادگاه نیز هست که هر کسی در جایگاه وکیل خود باید در برابر یک قاضی بیطرف از خود دفاع کرده و شواهد و سرنخهای اتهام دیگران را رو کند و با استدلال دیگران را متقاعد کند که خود متهم نیست و کسی دیگری متهم است و در نهایت این هیئت منصفه (متشکل از خود بازیگران) است که رای میدهد که آیا توضیحات و استدلالهای آن فرد پذیرفته شدهاست یا خیر.
این بازی به صورت آنلاین نیز قابل اجراست.
سالها پیش سریالی از صدا و سیما پخش میشد که نامش سیاه، سپید، خاکستری بود. در تیتراژ این سریال عنایتاله بخشی خیلی دلنشین زمزمه میکرد:
“/ ما در این بازی همه بازیگریم/ نقشهای قصه را جان مینهیم/ این که میبینی کنون ما نیستیم /
نقشها هستند و ماها نیستیم /صحنه را با رنگ تزیین کردهایم/ زیر نور صحنه تمرین کردهایم ”
بیشک زندگی همهی ما شبیه به یک صحنهی بازیست و ما با نقشهای اصلی و فرعی در آن مشغول بازی هستیم.
بد ذات و حسود نیستم. با اینکه استعدادم در زبان و زبانبازی و زباندرازی، بدک نیست، نمیدانم چرا این زبانِ صاحابمردهی درازمان، کمی تا قسمتی تلخ و بلکه زغنبوت تشریف دارد! هرچقدر هم مثل بامزی! (همان خرس کوچولوی بامزهی کارتونی!) عسل میخورم، بامزه نمیشوم که نمیشوم! لابد بهخاطر این که خرسِ گنده شدهام، افاقه نمیکند!
ایشاالله سرفراز از بازی با نساجی بیرون میاین . شما پیروزید
در هر وضعی پشتیبان شماییم
علاقهی مفرطی به انواع بازی و کلمات همقافیهی آن دارم! مثل:حاشیهپردازی، رودهدرازی، زباندرازی، موبایلبازی، SMSبازی، بلوتوثبازی، فیلمبازی، ادا بازی، رفیقبازی، مهمونیبازی، خاله زنک! بازی و … تا کار به جاهای باریکتر و تاریکتر و بازیهای خطرناکتر نرسیده، همینجا ادامهاش را درز! میگیرم .
قراره یه میدون به اسم من بزنن …
با تشکر از همه عزیزانی که تو این مدت ما رو دور زدن!؟خخخخخخخخخخخخ
تو که داری یواشکی یه کاریو میکنی،وقتی داری به چپ و راست نگاه میندازی یه نگاهم به بالا سرت بنداز…..همین دیگه عرضی نیست.
گنه از جانب ما نیست اگر مجنونیم
گوشه چشم تو نگذاشت که عاقل باشیم!
در سیمای شما عزیزان خواستن و توانستن موج می زند . مطمئن هستم که مزد بازی خوب تان را خواهید گرفت .
خدایا به حق میلاد پیامبر رحمت و مهربانی حضرت محمد به سربازان دلیر سپیدرود پیروزی عنایت کنید.
بعضی وقتا وقتی که چشامو می بندم جملات و موضوعات مختلفی از جلوی چشام رد میشه که بیشتر وقتا سعی میکنم بنویسمشون بعضی وقتا هم حوصلشونو ندارم…
د اشتم به این فکر می کردم که واقعن زندگی صحنه ی جاوید هنرمندی ماست.هرکسی نغمه ی خود خواندو از صحنه رود صحنه پیوسته به جاست!ما آدما همه تو زندگی همدیگه یه نقشی داریم،بعضی وقتا طولانی و همیشگی بعضی وقتا هم کوتاه و باورنکردنی و پر خاطره…
بخوای حساب کنی حالا حالاها باید بشمری نفراتی رو که با یه اتفاق خوب وارد زندگیت شدن و بعضی هاشون هنوز هستن و همچنان نقششونو با هنرمندی هرچه تمام تر اجرا میکنن و بعضی ها هم هنرمندهای خوبی نبودن و تا یه جای این زندگی همراهت بودنو بعد رفتن سر اغ یه نقشه دیگه…
آدمایی که نقشاشون مرتب در حال تغییره آدمای سرگردونین و هیچ وقت تو زنندگیشون نقش اصلی خودشونو پید ا نمی کنن…آدمایی هم هستن که نقشاشون تغییر نمیکنه ولی حداقل فکر بهتر کردن شرایط ایفای نقش خودشونم نیستن… اینجور آدما دوروبرمون زیادن….آدمایی هم هستن که فکر میکنن نقششونو به بهترین نحو دارن اجرا میکنن و همیشه از بقیه انتظار اتی دارن که شاید در حیطه ی نقش اون افر اد نباشه و همین باعث می شه که از همدیگه د لخور بشن…
ولی یه ریزه به مخت فشار بیار ی میفهمی که این همه آدم با نقشهای مختلف وارد زندگیت مشن هرکدوم یه رسالتی دارن که باید به اتمام برسونن ـــ بعضیهاشون زودتر و کوتاهتر و بعضی دیرتر و بلندتر… خلاصه اینکه این همه آدم میانو میرن ولی …ولی صحنه پیوسته به جاست….فقط گاهی وقتا پیش میاد که دوست داری یه نقش پر رنگ تر و پا برجا تر بشه اما برخلاف تصورت کوتاهتر و ناپایدارتر میشه…برای همه پیش اومده که نخواستن نقشی رو تو زندگیشون از دست بدن و با از دست دادنش کلی ناراحتی پیش اومده ولی در آخر چی؟باز هم صحنه پیوسته به جاست و روز به روز گسترده تر میشه و افراد جدیدی با نقشهای مختلف میانو میرن…
آره خلاصه …اینجوریاست…توی دنیایی که گرگ و بره گی تو ذاتشه من میخوام خودم باشم با کسی کاری ندارم…ولی نمیذارن که…کاش میشد مرحم باشیم نه زخم کاری نه نمک….
ضحاک: ببینم، به نظر تو مقصر اصلی کی بوده؟
جمشید: خودم.
ضحاک: چرا؟
جمشید: من بین یک مشت مار زندگی می کردم و در حالی که خودم چنین نبودم. وقتی بین مارها زندگی میکنی، نمی تونی مار نباشی…
غلامحسین ساعدی
ما همگی همانی که می نماییم نیستیم.
اینا همش حرفه …. خخخخخ
بازیه سخته. به امید خدا و بحق پنج تن سپیدرود بازی خوب خودش رو انجام بده برنده بازی چهارشنبه با نساجی ما هستیم. خودم به شخصه خیلی امیدوارم. هرچند دو روزم تمریناتمون تعطیل شده ولی باید بازی خوب خودمون رو انجام بدبم.
یا حق
شاید تنها تیمی که از خیلی جهات شبیه سپیدرود کبیره و میشه گفت یکی از رقیب های اصلی ما محسوب میشه همین تیم نساجی هستش.من به شخصه برای این تیم احترام خاصی قائل هستم به امید خدا بچه ها با غیرت رشتی شون این تیم رو هم از سر راه بر میدارن.و با اقتدار قهرمان نیم فصل میشیم.به امید خدا….
هه فرشید تی سواد فانکشه که ا چیزان بفهمی اهه ابرار درس بخوان تره بدرد خوره
بازی با نساجی خیلی سخته ، چون نساجی تیم پر طرفداری تو مازندران هست ، ولی دوستان یه موضوعی رو می دانید ،همیشه مازندرانیها تو فوتبال از گیلانیها الگو گرفتند وباید قبول کرد مازندران از فوتبال گیلانیها هراس دارند ، امیدورام پیروز بازی باشیم و نشدیم هم حدقل مساوی بگیریم…
شیمی ناز مره بایه حتما ببریدا
ما هیچ هراسی نداشتیم و نداریم الکی جو سازی نکنید…