وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

یاداشت ویژه – روز صعود سپیدرود روز سقوط شان بود!
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – سال های زیادی برما گذشت تا 26 اردیبهشتی خلق شود و سپیدرود، دوباره در حیات اجتماعی این شهر جاری گردد. روز برخاستن مردم و شادی وصف ناشدنی آنان از بغضی فروخفته در گلو. روز شکوه و عزت و غرور و روز شکستن آنانی که دل و چشمی برای دیدن این همه زیبایی نداشتند، که روز صعود سپیدرود روز سقوط شان بود!
ابزار انسان های حسود، متزلزل و سوداگر. در برابر حقایق و موفقیت های دیگران، همیشه ناحق گفتن و گل آلود کردن و تخریب بوده است. گاهی اگر سکوت مان طولانی می شود، بدانید نمی خواهیم همرنگ جماعت شویم. اصول را بر تذبذب ترجیح می دهیم و گاهی هم واقعا صدایمان بالا نمی آید و باور و تحمل این همه تزویر و سکون دیگر برایمان سخت شده است!
یک فصل سخت و جان فرسا را تنها با اتکای به قدرت لایزال الهی و غیرت فرزندان این شهر، سپری کردیم. کسی دردهای ما را حس نکرد. کسی نگفت این خانواده بزرگ با کدامین در آمد و با چه تدبیری می چرخد. مدام سکوت کردیم. لبخند بر لب داشتیم و گریه در دل و از رنج ها هیچ نگفتیم تا کشتی ما به ساحل نجات برسد.
سپیدرود چه از درون خود و چه از برون همواره آسیب دیده است. از آنانی که می توانستند کمک کنند، دریغ نمودند و حتی برای شکستن روحیه تیم به اردوی تیم رقیب رفتند. آنالیز مجانی به حریفان دادند به بازیکنان گفتند قرارداد نبندید و یا با ما به جای دیگر بیایید …
چه بگوییم که التیام یابد بخشی از تاول های پای این تیم ریشه دار و محبوب و دوست داشتنی دیار میرزا… روز از نو روزی از نو، حدیث نامردی و نامرادی هم چنان ادامه دارد هیچ چیز تغییر نکرده و نخواهد کرد و انتظارمان هم بیهوده است.
افکار همان افکار است و آدم ها همان آدم ها …
سپیدرود اما امروز خروشیدن را آغاز کرده است و چه بد اقبال است این حیات دهنده مردمان این دیار که از هم اکنون سیل موانع، پیش پایش صف کشیده اند تا منفذی برای نفس کشیدن نداشته باشد.
گویی دست به دست هم داده اند که فراز رویایی اش به سرعت در نشیب قرار گیرد و چه بی انصافند آنانی که دل در سقوط این دردانه مردم دارند و نمی توانند شادی آنان را ببینند.
قربانی شدن سپیدرود پر هزینه خواهد بود و این یک ادعا نیست فقط نمایاندن قدرت اجتماعی سپیدرود در 26 اردیبهشت است تا بدانند هوادارانش نردبان محکم و بی خرجی نیستند.
فکرتان باید معطوف به همین هواداران باشد که هیچ نمی خواهند جز سربلندی تیمی که 50 سال برای زنده ماندنش جنگیده اند و از برزخی که سال ها تیم شان، در آن گرفتار بوده، رهایی پیدا کنند …
پشت پا زدن به سپیدرود و بازی کردن با آینده اش؛ یعنی مردم اولویتی ندارند؛ یعنی می شود رفتار دوگانه داشت و در شعار چیزی گفت و در عمل طور دیگری رفتار نمود!
آنان که پس از صعود سپیدرود سخن گفتند، وعده دادند و سپیدرود رویایی را نشان مان می دادند و … امروز نباید فراموش کنند تا گامی بردارند و برای مردم شهر باران های خاطره انگیز!
یادمان باشد زمان می گذرد به سرعت باد، اما اعتماد مردم بر نمی گردد!
آدمی شیر از سینه خورد،
چهارپا از میان پا خورد،
آنکه از میان پا شیر خورد چنین باشد.
شمس_تبریزی
به ولای علی مردم رشت این بار در برابر هیچ کوتوله ای سکوت نمیکنند
نابود میکنیم کسی که بخاد عشق ما رو نابود کنه
شمشیر ما از رو بسته است این بار… 😐
همه وعده های نماینده ها و اونهایی که توی صعود سپیدرود جلو دوربینها ژست گرفتن پوشالی هستش..این تیم بازهم باید با همت و خون دل هواداران و مجموعه فعلی سپیدرود به حیات خودش ادامه بده…خیلیها از صعود سپیدرود ناراحت و دلچرکین شدن…دشمن همین نزدیکیهاست
چه بگوییم…؟! صدایی برای حرف و توانی برای فرباد نمانده! انگار بخت شهرم مثل آسمانش همیشه ابریست!
سپیدرود ایستاده ایم تا پای جان.
دوستانی که این متن های سوزناک رو می نویسن لااقل یه کدگذاری بکنن که منظورشون دقیقا چه کسانی هستن تا آدم الکی سنگکوب نکنه ! همینجوری الهی نامه نوشتن و دشمنان فرضی رو به باد نفرین وناله گرفتن واسه خوانندگانی که نه میدونن منظور شما کیه و نه کسی رو با این ویژگی ها می شناسن چه شفاف سازی میتونه داشته باشه ؟ والله اونجوری که ملت دیدن و دارن هنوزم می بینن ظاهرا که همه از صعود سپیدرود خوشحالن چه رجال سیاسی چه ورزشی ها و چه عوام الناس ! حالا کی داره فیلم بازی میکنه و کی واقعا ازته دلش خوشحاله ! الله اعلم !
یه وقتایی نباید در مورد عمق ماجرا توضیح بیشتری داد چون کسی که ldخواد متوجه بشه میشه.
میدونی درد چیست؟ درد آن است که بنویسی یا حرف بزنی اما فهمیده نشوی آن طور که در ذهنت گذشته است، آن که هرکس برداشت شخصی کند، آن که نتوانی منظورت را در قالب کلمات بیان کنی و طرف مقابلت به جای آن که درکت کند، به خواست خودت ترکت کند و تو در سکوت تنها با خودت مساله را واکاوی و حل کنی، درد آن است که وقتی که مطلبی را مینویسی هرکس از ظن خود یارت بشود و قضاوت کند، و چقدر ناراحت کننده می شود که آنقدر دورتر از مقصود تو قدم بزنند که تو حتی نتوانی اعتراضی به آن کنی که فهمیده نشدی، که اشتباه شده است، که آن مساله ای که در ذهن تو گذشته است شکل و شمایل دیگری داشته، آن که حس و حالت به جای بهتر شدن و تقسیم شدن چندبرابر بشود چون کوهی روی دوشت سنگین بشود، درد بدیست فهمیده نشدن یا بد فهمیده شدن که گاه علاجی نیست آن را جز سکوت…
لطفا شفاف سازی کنید و اسامی رو اعلام کنید تا مسولان دو رو را بهتر بشناسیم.
ما سپیدرود رو با چنگ و دندون زنده نگهداشتیم اون موقع مسیولین کجا بودن بعدها هم بازم همون روال رو تکرار میکنن