وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

یادداشت روز – بازیکن سالاری عام

علی رضا مویدی فر

وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – آنچه که این روزها در بازار نقل و انتقالات بازیکنان ایرانی جریان دارد، امتداد روایت غم‌انگیزی است که از ابتدای دهه هفتاد خورشیدی آغاز شد.

آن روزها، پی از کسب سه مقام آسیایی توسط تیم ملی، پرسپولیس و استقلال، نگاه ها دوباره به سمت فوتبال، به عنوان یک سکوی پرتاب و دیده شدن و برگزیده شدن، برگشته بود.

در تمام سال های پس از انقلاب و دهه شصت و بحبوحه جنگ و حاشیه‌هایش، فوتبال در کمرنگ‌ترین روزهای تاریخش سیر می‌کرد. اما با آغاز دهه هفتاد و رویکرد تازه دولت به فوتبال و نگاه توسعه طلبانه و البته بهره ورانه‌اش، جریانی در متن فوتبال کلید خورد که اولین مشخصه‌اش، ورود پول و هزینه‌هایی بود که تا پیش از آن، در فوتبال رسما آماتور ایران جایی نداشت و تازه و البته بسیار جذاب بود.

شاید به جرات بتوان گفت که نماد آغاز این جریان، تیمی بود با نام کشاورز تهران.

محمد صفی زاده، از متن وزارت کشاورزی، تیمی بنا کرد که با رویکرد کهکشانی سازی، تصمیم داشت دوران جدیدی در فوتبال ایران بسازد. جمع کردن کلکسیونی از نام‌های سنگین آن روزها، که شامل شبیخون زدن به آبی و قرمز پایتخت هم می‌شد، تیم ناهمگون اما ترسناکی ساخت که در سال ۷۳ به نیمه نهایی لیگ آزادگان هم رسید اما فرجامی نیافت و کمی بعد، به اغما رفت، منحل و فراموش شد.

جذب بازیکن بزرگی چون سیروس قایقران، که عشق به ملوان و انزلی، او را از آستانه پیوستن به پرسپولیس برگردانده بود، درکنار امثال سیدعلی افتخاری، محمدحسن انصاری فرد، جواد زرینچه، نادر محمدخانی و بسیاری نام‌های بزرگ، تنها با پرداخت دستمزدهای هنگفت، به نسبت زمان خود،  امکان پذیر بود و بس.

پرداخت‌های غیرمتعارف، از منابع عمدتا دولتی و درنتیجه بی هدف و بی حساب، شالوده فرهنگی را بنا نهاد که امروز، در پی نزدیک به سی سال، روز به روز بر آسیب‌هایش اضافه می‌شود.

رقابتی ناسالم و ناجوانمردانه، بر سر جذب بازیکنان، میان تیم‌های برخوردار، به لحاظ هوادار، رانت یا پول‌های فاقد منشاء روشن، و تیم‌های بی‌بهره، به وجود آمده که دیر یا زود، کل فوتبال ایران را خواهد بلعید.

شاید پرداخت ۱۰۰میلیون از جانب استقلال به مهدی هاشمی نسب در سال ۷۹، یک مورد خاص و در جهت اهداف خاص بود و در زمان خود، مشابه دیگری نداشت. اما امروز، شاهدیم که باشگاه‌ها، بی دریغ و بی حساب، تسلیم پرداخت‌های چند میلیاردی حتی به بازیکنانی می‌شوند که در یک بازار واقعی شاید یک سوم از آن قیمت را هم نداشته باشند.

این هزینه کردن‌های بی‌ملاحظه و بی‌هراس، از جانب برخی باشگاه‌های خاص و با ارتباطات خاص، سطح توقع فوتبالیست‌های ایرانی را هم به شکل نامعقولی بالا برده است. حالا دیگر بازیکن، ابایی ندارد اگر برای یک سال قراردادش، از باشگاه، چند میلیارد طلب کند یا با رندی تمام، در کشوری با پول رایج ریال، قرارداد ارزی دلاری یا یورویی بخواهد.

بازیکن می‌داند که در آشفته بازار فوتبال ایران، که حتی فدراسیونش ریالی بابت پاداش قهرمانی به باشگاه قهرمانش نمی‌دهد، باید از نبرد میان جاه طلبی پولدارهای نوظهور و قدرت‌های سنتی ناچار، تا می‌تواند لقمه بزرگ‌تری بردارد و با بازارگرمی و منت گذاری، رقمی را طلب کند که احیانا معادل ارزش واقعی او نیست.

این رشد ارقام میلیاردی بازیکنان، در درازمدت، کف قیمتی را می‌سازد که عدول از آن دیگر برای هیچ باشگاهی، شدنی نخواهد بود. استانداردهای نامتوازنی که در غیاب سیستم‌های نظارتی شبیه به فیرپلی مالی یوفا، و مدیران فشل و گرفتار، بازار رها شده‌ای ساخته‌اند که شاید به زودی، از توان فوتبال ایران خارج شده و سقوط دردناکی را به دنبال داشته باشد.

روزنامه جهان فوتبال، به صاحب امتیازی مهدی تاج، که سردمدار جریان قطب زدایی از فوتبال ایران در ابتدای دهه هشتاد بود، در جریان جام جهانی ۲۰۰۲، مسابقه‌ای برگزار کرد که این روزها شبیه به آن را در جاهای مختلف مثل سایت برنامه ۹۰ می‌بینیم.

مسابقه‌ای تحت عنوان تیم رویایی که بر اساس ارزش بازیکنان، هیچ شرکت کننده‌ای قادر نبود تا با بیش از سه فوق ستاره، تیم یازده نفره‌اش را تکمیل کند. کاش ساز و کاری شبیه به آن قاعده، بدون اصرار و دستور و اجبار بازار ارزش بازیکنان، در فوتبال ایران اجرا می شد.

این روال رها شده، شاید در کوتاه مدت، به تشکیل تیم‌های جذابی مثل کشاورز، بهمن یا استیل آذین منجر شود، اما حکایت فایده‌اش برای فوتبال ایران، حکایت آدامس شیرین و خوش طعمی است، که دهان را می‌جنباند، اما  کسی را سیر نمی‌کند.

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.