وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

یادداشت روز – باشگاه و هوادار / مشتاقی و مهجوری
علی رضا مویدی فر
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – داستان هواداران و هواداری در فوتبال ایران، قصه پر آب چشمی است. رابطه ای که میان هواداران و باشگاه های ایرانی وجود دارد در بازه ای از بی تفاوتی تا مداخله جویی سیر می کند.
این قاعده کمابیش در همه جای دنیا صادق است. مثلا، زمانی که خانواده آمریکایی گلیزر سهام عمده منچستر یونایتد را خرید، بخاطر سیاست های سرمایه گذاری خاص شان که از خرید ستارگان بزرگ اجتناب داشت، حتی با حضور فرگوسن کبیر کنار تیم، موجی از مخالفت و مواجهه هواداران را در پی داشت.
تا آنجا که آنها با شال های زرد و سبز (رنگ های اولیه لباس منچستر یونایتد) در اولد ترافورد حاضر می شدند و گروهی حتی پشت به زمین می ایستادند تا مخالفت خود را با سیاست های باشگاه نشان دهند.
همه آن شعارها و رفتارها، باعث نشد که مالکان باشگاه در سیاست های خود تغییر بزرگی بدهند و همان شیوه عمل علیرغم افت فنی ناشی از پایان عصر فرگوسن، باشگاه را تبدیل به یکی از سودآورترین و ارزشمندترین برندهای فوتبال کرد.
هواداران هم به تدریج دریافتند که جایگاه شان به عنوان یک هوادار صرفا حمایت از مجموعه ای است که آنها را گرد هم آورده تا با نمایش های دلپذیر و نتایج درخور، روز و روزگار خوشی برایشان بسازد. در پس همه فراز و فرودها.
در مثل مناقشه نیست. اما داستان مالکیت و نقش و ارتباط هواداران در این مقال، چندی است که دامان سپیدرود را هم گرفته است. شاید به جرات بتوان گفت که از زمان خروش و صعود معجزه آسای سپیدرود از سیاه چاله لیگ دو تا همین امروز، نقش هواداران در مناسبات این تیم و آنچه که در متن و حاشیه آن می گذرد، مثال مشابهی (به نسبت) در هیچ باشگاه دیگری نداشته باشد.
فارغ از سریال کمدی – تراژیک مالکیت سپیدرود در چند سال گذشته، حضور پر رنگ بخشی از جامعه هواداری در کتار تیم قابل تامل و مداقه است. در بطن این حضور، می شود از کودتای منجر به بایکوت جام حذفی دو فصل پیش تا هجوم به تمرینات و تهدید مربیان را مشاهده کرد تا تلاش برای نزدیک شدن به عوامل دست اندرکار و تاثیرگذاری در جریان تصمیمات.
در چنین اتمسفری، حضور و وجود هوادار از یک فرصت رشک برانگیر تبدیل به تهدیدی آزار دهنده می شود. هیچ مالک و مدیری فارغ از کیفیت رسیدن به جایگاهش، نخواهد توانست تا با کمترین دغدغه، سیاست های مدیریتی درست یا غلط خود را پیش ببرد.
در این میانه، آنهم در شهری مثل رشت، همیشه هستند جریان های موازی و مخالفی که سوار بر موج به راه افتاده توسط گروه های هواداری و لیدرهای شان، هر روز مانعی جدید بتراشند و چوبی لای چرخی بگذارند که حاصلش می شود کمیت لنگ همه ی این سال های سپیدرود.
اینکه مفهوم هواداری در هیچ جای دنیا تعریف استانداردی ندارد بحثی جداست. اما حکم برخی هواداران و انگیزه های حضورشان، حکم میهمانی است که گرچه عزیز است، اما همچون نفس، اگر بیاید و نرود مایه خفگی است.
گویی برخی هواداران چنان برای اثرگذاری در سپیدرود (البته با ادعای نیت خیر) مشتاقند، که چندی مهجوری، پایاب شکیبایی شان را از دست خواهد برد.
و در این میانه، گوشت قربانی، بی تردید سپیدرود است و بس.
واقعا حیفه با داشتن این همه هوادار در حق این هوادارا خیانت بشه و هییت فوتبال با دخالت های بی مورد خودش تیم رو از یک بومی بگیرند و به یک ادم غیر بومی واگذار کنند .واقعا که بی غیرتید. خاک شیمی سر ……