وبسایت باشگاه سپیدرود رشت
یادداشت ویژه – جزء نگری؛ درد این روزهای سپیدرود
مهندس عقیل ملکی فر
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – اگر عده ای از مردم را جمع کنید که نیمی از آن ها تنها هیدروژن را بشناسند و نیمی دیگر صرفاً اکسیژن شناس باشند و به این دو گروه آب را نشان دهید، بدون شک از تشخیص آن عاجز خواهند بود. زیرا آب نه اکسیژن است و نه هیدروژن؛ بلکه چیزی متفاوت است.
نگاه شما به جهان، زندگی، کار، و آن چه در پیرامونتان می گذرد چگونه است؟ در نظریه آشوب، از مفهومی به نام “اثر پروانه ای” بحث می شود که می گوید، بال زدن یک پروانه در چین می تواند برانگیزاننده ی توفانی بزرگ در امریکا باشد. بنابراین چگونه می توان گفت که من برای خود یا سازمان خود و یا در نهایت برای بخش مربوط به خود تصمیم می گیرم و مسوول بقیه مسائل نیستم؟
این گونه پندار، که کارایی جامعه را به عنوان یک “کل” تهدید می کند، اغلب ناشی از رویکردی است که در زبان محاوره به “جزءگرایی” موسوم است و به زبان فلسفی، تقلیل گرایی نامیده می شود. این رویکرد در برابر کل گرایی قرار می گیرد که مسائل را در قالب یک کلیت، به هم بافته و در هم تنیده می بیند. نگرش کل گرا، به ویژه از دیدگاه “مدیریت تغییر” حائز اهمیت است. هر تغییری خواه کوچک و بزرگ، در گوشه ای از یک سازمان یا جامعه، گاه به آرامی و گاه به سرعت، بر همه شوون سازمان یا جامعه تأثیر می گذارد.
به قول شیخ شبستر در دیوان کوچک گلشن راز:
اگر یک ذره را بر گیری از جای
همه عالم خلل یابد سراپای
کل گرایی به عنوان یکی از ۱۰ مهارت نو، همه ما را به باز نگری در چارچوب های ذهنی فردمحور، سازمان محور و بخش محور فرا می خواند. با نگاه کردن به مسائل از این منظر، نتایج متفاوتی به دست می آید، امتحان آن مشکل نیست.
آلن ساوری، زیست شناس حیات وحش زیمبابوه ای، در سال ۱۹۹۲ فرضیه ای را مطرح کرد که بر پایه ی آن، عامل اصلی از بین رفتن تنوع زیستی، بیابان زایی و تخریب مناسبات اجتماعی، اقتصادی و عاطفی، به چارچوب های تصمیم گیری (یا پارادایم های) مردم برمی گردد که متأسفانه “خطی” و “جزء نگر” است (نگاه کنید به کتاب “مدیریت: چارچوبی نو برای تصمیم گیری”؛ آلن ساوری وجودی با ترفیلد، آیلندپرس، ۱۹۹۹).
سخن پول هاوکن نیز در کتاب اکولوژی و بازرگانی جالب توجه است: اگر از هر گروهی در هر نقطه ی زمین بپرسند که چند نفر از شما امروز صبح با نیت تخریب طبیعت از خواب برخاسته است؟ کسی دستش را بلند نخواهدکرد. بنابراین اگر این کار را بدون قصد قبلی انجام می دهیم و هنوز هم به هر حال طبیعت را تخریب می کنیم.
معنایش این است که چنین قصدی ـ درست بر خلاف آن چه که می خواهیم ـ در رفتار ما نهادینه شده است. راستی، چرا بدون آن که بخواهیم تخریب گر باشیم، طبیعت را، و مناسبات اقتصادی و اجتماعی و عاطفی را تخریب می کنیم؟
پاسخ این سوال همان است که آلن ساوری می گوید؛ ما کل نگر نیستیم. به عنوان مثال صنعت گران فقط صنعت صنعت را می بینند و کاری به این ندارند که توسعه یک صنعت و به طور کلی توسعه صنعتی چه تأثیراتی بر محیط زیست، فرهنگ، ترافیک، عواطف و احساسات مردم دارد. در محافل زیست محیطی، فرهنگی، ترافیکی و اجتماعی هم کسی نگران صنعت نیست و نمی کوشد تا ببیند که سیاست ها و عملکردهای این محافل چه تأثیراتی می تواند بر توسعه صنعتی بگذارد.
همان گونه که فراوان این جمله تکراری را از زبان بعضی مأموران دولتی می شنویم که “ما مأموریم و معذور”، متصدیان بخش ها و سازمان های مختلف نیز هرگاه در برابر تصمیم گیری های مهم قرار می گیرند، خود را صرفاً مدافع یک بخش یا سازمان خاص می بینند و قاطعانه اظهار می دارند که “ما مسوول همه چیز نیستیم!”
در واقع با این گونه اظهارات، افراد به ما گوشزد می کنند که آن ها تربیت شده اند و مأمورند که تنها به یک جزء از کلیتی به نام “جامعه” نگاه کنند. این رفتار حاکی از آن است که “تصویر بزرگ” در جامعه ما ناپدید شده است و هر یک از ما به منزله ی نقاشانی هستیم که جزء کوچکی از این تصویر را، بدون شناخت و درک کلیت آن، نقاشی می کنیم. به ناپایداری و آشفتگی جوامع انسانی بنگرید و پیامد های نامبارک این نوع نگاه را، تقریباً در همه جای جهان ببینند.
کل نگری چیست؟
اگر عده ای از مردم را جمع کنید که نیمی از آن ها تنها هیدروژن را بشناسند و نیمی دیگر صرفاً اکسیژن شناس باشند و به این دو گروه آب را نشان دهید، بدون شک از تشخیص آن عاجز خواهند بود. زیرا آب نه اکسیژن است و نه هیدروژن؛ بلکه چیزی متفاوت است. به زبان دیگر، کل ها ویژگی هایی دارند که اجزا فاقد آن ها هستند. غلبه جزء نگری بر جامعه علمی و کارشناسی، یا آن چه که به زبان فلسفی تر، تقلیل گرایی نامیده می شود، ریشه در جهان بینی علمی غرب دارد. این جهان بینی، هر کل را به مثابه “جمع جبری اجزای آن” تعریف می کند و بر این باور است که راه شناخت کل از شناخت اجزای آن می گذرد.
به همین دلیل مثلاً پزشکانی که با این جهان بینی تربیت می شوند، وجود کلی انسان را به دو بخش روانی و فیزیکی تقسیم می کنند؛ گروهی روان پزشک می شوند و گروهی دیگر “جسم پزشکی” می خوانند (با چشم پزشکی اشتباه نشود). علوم پزشکی امروز، انسان را تکه تکه کرده است؛ همان طور که سایر علوم نیز بین طبیعت و فراطبیعت، علوم و فناوری، اقتصاد و دفاع، صنعت و محیط زیست، واقعیت های مادی و ارزش ها، زن و مرد، کار و تفریح، آینده و گذشته، و در یک کلام همه چیز را پاره پاره کرده اند.
در میان روشنفکران معاصر، جان کریستین اسماتس، نخست وزیر اسبق آفریقای جنوبی، ظاهراً نخستین کسی است که با نگارش کتاب “کل نگری و تکامل”، به نقد تقلیل گرایی پرداخت و نشان داد که این رویکرد چه آثار مخربی بر تعالی جوامع و بشریت می تواند داشته باشد. وی در سال ۱۹۲۷ در یک سخنرانی دانشگاهی اظهار داشت: جهان ما از یک زنجیره “کل ها”ی رو به تزاید تشکیل شده است. نخست با ماده شروع می کنیم که ساده ترین کل است. سپس به سمت گیاهان و حیوانات، ذهن انسان، نوع بشر، شخصیت، و دنیای روحانی حرکت می کنیم. ساختار جهان از به هم پیوستن و ترکیب این کل ها تشکیل می شود. خوب نگاه کنید؛ بر خلاف آن چه که در زندگی روزمره خود تجربه می کنیم، این جهان محبت آمیز و به دور از تخاصم است. همه ما، چون اجزای یک ارگانیزم زنده، با یکدیگر در ارتباطیم. در این ارتباط، اجزا می توانند مکمل و یاری دهنده ی یکدیگر باشند. این ایده ای است که قدرت، صلح، و سلامتی را به ارمغان می آورد و به ما می آموزد که همه چیز را از دیدگاه کلان تر و کلی تری ببینیم.
کل نگری، کلید گم شده ی تفکر است. زمانی که از این منظر نگاه کنیم، رازهای بسیار بیشتری از جهان بر ما آشکار خواهد شد. اسماتس می دانست که مردم در برابر تغییر نگرش های خود مقاومت می کنند، اما او با اعتقاد به درستی دیدگاه خود، بعدها چنین نوشت: من صبور بوده و منتظر ظهور نتایج واقعی هستم. راه یافتن نگرش های نو به اذهان مردم، زمانی طولانی می طلبد و شاید کل نگری به این زودی ها همگانی نشود، اما در بلندمدت و در پایان، بی شک جایگاه خود را در توسعه تفکر بشری پیدا خواهد کرد و افکار عمومی را از جو مخرب گذشته جدا کرده و آن ها را به سمت دیدگاهی عاقلانه تر و بزرگ تر سوق خواهد داد. امروز با گذشت چندین دهه از نگارش این سخنان، هنوز شمار کسانی که کل نگری را در عمل به کار می گیرند، بسیار ناچیز است. این، نشان گر شیوه ی تغییر در ما انسان ها است. در حالی که عقل سلیم، ما را به رویکرد کل نگری تشویق می کند، عملکرد ما بر اساس عادات فکری نهادینه شده، هم چنان به تقلیل گرایی تمایل دارد.
بیایید امتحان کنیم.
واضح است که کل نگری تا زمانی که به دیدگاه اکثریت مردم تبدیل شود، راهی دراز در پیش دارد، اما این مقاله شما را تشویق می کند که اگر تا به حال این دیدگاه را به کار نبسته اید، آن را امتحان کنید، درست از همین امروز. اگر مدیر مالی یک شرکت هستید، از این به بعد خود را مدیر عامل شرکت ببینید تا خود را مسوول بدانید که از موضع مصالح کل شرکت به مسائل مالی نگاه کنید. اگر مدیر یک پروژه تحقیقاتی هستید، جایگاه و مسوولیت این پروژه را در موفقیت کل شرکت ببینید.
یک تجربه واقعی برای کل گرایی این است که شما در هر جایگاه و مقامی که هستید، خود را به منزله ی رئیس جمهور ببینید که بنابر جایگاه و مسوولیت خطیر خود، در همه ی تصمیم گیری ها باید مصالح جامعه را به عنوان یک کل در نظر بگیرید. به عبارت دیگر همواره ملی ببینید(اگر جهانی نمی بینید) و محلی تصمیم بگیرید. در این صورت، کیفیت تصمیم های شما بسیار متفاوت خواهد بود. این یک روش عملی برای تحقق این آموزه ی نبوی (ص) است که : “کُلُّکُم راع و کُلُّکُم مسوول”.
ریشه این مشکلات هادی تامینی نزهتی و محمد رستمیه که با بازیکنا صحبت کردن نرن سر تمرین منبع بسیار بسیار بسیار موثق هم دارم این خبرو
متاسفم واسه خودمون که به این شلختیا اعتماد کردیم
اقایون محترم امثال تامینی چی میفهمه کل نگری و جزنگری چیه نزهتی و رستمی چی مفهمن جزنگری چیه اینارو بندازید بیرون اینا تو حل مشکلشون موندن . من هوادارم و می دونم داره چه میشه شاید اینا عامل شهرکنشینا باشن
درود
بسیا ر خوب و آگاهی بخش بود
در کمترین جملات برداشت خودم رو از مطلب بالا عرض میکنم:
مصلحت کلی رو فدای منفعت جزیی و فردی نکنیم
آقای مهندس که این بیانیه رو که می زنی خیلی صحبت ها پشتش کاش می شد با همدیگر مناظره ی بود تا شمارا ملتفت این موضوع می کردم آقای فرهاد که از هادی تامینی ونزهتی حرف می زنی اشتباه است یک لحظه خودت را جای آن ها بگذار فکر کن اگر متاهل باشی پول نداشته باشی تو این وضع اقتصادی مملکت بهت آدامس 100تومنی هم بهت نمی دهند
ظرمحمدی بخاطر همینه که نمیتونه بزرگ بشه فنی خوبه ولی مدیریتی صفر. مگه میشه سرمربی گلابی بشه و کاری نکنه مثه تماشاگرا فقط نگاه میکنه . حدشون والله مربی نیس
همه چیز از این لشت نشایی ها و باند بازیشون نشات گرفته… اخراج چاره کار سپیدرود
حیف از این تیم نیس که چارتا ادم چلغوز مثه تامینی و نزهتی خرابش کردن. خدا لعنت کنه باعث و بانی این دعوارو
برید تعصب رو از بازیکنهای نساجی یاد بگیرید.از اول فصل با بی پولی سر میکنن.هنوز دارن تمرین میکنن.مگه خودتون نمیدونستید تیم از نظر مالی ضعیفه.بنده خدا پورمحسن اینقدر از شما خواهش کرد اخرشم فراریش دادید.باعث مشکلات این دو نفر نزهتی و تامینی هستن که نمیزارن تیم تمرین بکنه.هوادار بدبخت چه گناهی کرده.
نصرت اقا
نظر محمدی مدیریت نداره
پس یحی گل محمدی در پیروزی-مظلومی در استقلال-ابراهیمی در ذوب آهن چند فصل پیش-احمدزاده .غلامی.صالح نیا .استیلی.فیروزکریمی در ملوان-استیلی در پیروزی-منصوریان کنونی در استقلال چی؟ اینا هم مدیریت ندارند؟
این چه حرفیه اقا مگه مربی باید مدیریت مالی داشته باشه یا مدیریت تیم داری و فنی ؟!!
الان وقتی انتظار برد از تیم داریم باید از نظر مالی مرتفع باشه
بازیکنانم حق دارن بخصوص متاهلین
یکم خودتونو جای اونا بزارین
ما تماشاگرا یه بلیط 3000تومانی میخریم وبرد تیمو میبینیم وبرمیگردیم به کاسبی وزندگیمون ولی اونها شغلشون و درآمدشون همین فوتباله
دیگه عصر قدیم گذشته که تیم در هفته دوبار تمرین میکرد وبازیکنها وقت داشتند که برن به کاسبی خودشون واون دوبار در هفته برای تفریح تمرین میکردند الان بازیکن صبح وعصر هر روز تمرین واردوهای طولانی مدت داره وهر هفته از شمال به جنوب واز غرب به شرق میره تابازیهای لیگ روانجام بده
کمی منطقی فکر کنین دوستان
همین نزهتی برای تیم پنالتی گرفته همین تامینی دفاع مطمئن برای تیمه و…مگه زارع تو ملوان تا پول نبود نرفت پرسپولیس؟ الانم تو تیم خونه به خونه پر پوله
فوتبال نوین همین شرایط رو میخاد
آقایون نمیتونند ،تیم رو جمع کنن ،طرفدارهارو هم خیالشون جمع میشه کمی نارحت میشن بعد فراموش میشه
ولی دوباره مثل داماش مارو به اوج میبرین وغرورمون رو با کله میزنین زمین وکلی اذیت میشیم حداقل تیم نداشته باشیم راحتره دیگه قصه نداریم
حالم از تیم داریهای ایرانی بخصوص گیلانی بهم میخوره
تما بدبختی این تیم هادی تامینیه . الان به یکی از بچه ها گفته ما در هیچ بازی شرکت نمی کنیم تا تیم بره دسته ۳ . این آدم ماموریت داره سپیدرودو نابود کنه .اگر مدیران باشگاه غیرت دارن این ادم را اخراج کنن . اگر قراره با ابروی سپیدرود بازی بشه با این ادمی برخورد کنین و اخراجش کنین . اقای سهیل حق شناس که عقلتو دادی دست این ادم ایا اینجوری داری به تیم شهرت کمک می کنی . اقا سیدمحمد حسینی تو که فرد متدینی هستی تو چرا با ابروی خودت و مردم بازی میکنی این کارا چیه داره علیه سپیدرود انجام میشه
هادی تامینی نزهتی و رستمی باند هستن خواسته ما هوادارا اینه که لطفا اخراج بشن
این سهیل حق شناس که من کاملا میشناسمش و پاتوقش پاتوق خودمه کاملا میدونم که طرفدار سرسخت شلخت انزلیه حتی قبل هر فصل میره اونجا تست هم میده قبولش نمیکنن اینقد سنگ اونارو به سینه میزنی یبارم که به هوادارا گفتی بی شعور حالا هم که…
منم حرف فرهاد رو تایید میکنم بندازیدوشون بیرون تیم ارام میشه
درود
هادی تامینی بچه همینجاست، لطفا” خودزنی نکنید و بی جهت جو منفی ایجاد نکنید. اگر هادی تامینی بد عملکرده چرا تیم با 17 امتیاز از 8 بازی در رده سوم است. این نشاندهنده این است که نه تنها هادی بلکه همه بازیکنان و کادر فنی کار خود را انجام داده اند. بنابراین تفرقه افکنی و حرفهای مبتذل نزنید. یعنی چه این لشت نشایی ها ….؟! مزخرف هم حدی دارد. ما همه بچه همین شهر و همین شهرستان هستیم.به مطالب که آقای مجید نوشته اند خوب توجه کنید و روی ان فکر کنید. بازیکن بدون پول که نمی تواند تمرین کند. تا کی؟!
فرهاد جان دوست هم نام من ایکاش ما هم مثل شما خیلی خوشبین بودیم دست بعضی از بازیکنا واسه ما رو شده چرا الان که تیم داره نتیجه میگیره اینا بحرف اومدن داداش من یکی خیلی چیزارو میدونم که بعضی از دوستان خبر ندارند ایکاش میشد همه حرفارو زد …
لطفا درمورد سهیل چرت پراکنی نکنید…ما که میدوینم این مزخزفات از جانب دورگه ها نوشته میشه و اینجاهم متاسفانه تایید میشه…ان زلی ویلا داره……
امشب در برنامه ورزش گیلان، حتما” راجع به وضع سپیدرود بحث خواهد شد
یک تعدادی از جاهای دیگر در این سایت وبرای تفرق افکنی کامنت می گذارند. دوستان مراقب این افراد باشند چون کم کم دارد خود را عیان می کند. بازیکنان حق خود را می خواهند و باید به حقشان برسند . امروز هم جلسه بود و امیدوارم به یک جمع بندی رسیده باشند. فردا دوشنبه نیزساعت 2/5 بعد از ظهر تمرین است.