وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

۱۸ فریم به یاد ماندنی از لیگ هجدهم؛ خشم و هیاهو

وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – در جنوب گویی به تلفیق خوبی از فوتبال و گیم آف ترونز رسیده‌اند. هر شهر تلفیق خودش را دارد. مسجدسلیمان آنطور، اهواز این‌طور.

به گزارش سایت سپیدرود و به نقل از وب‌سایت نود، لیگ هجدهم هم به پایان رسید. پایانی تکراری مانند دو فصل گذشته داشت و پرسپولیسی‌ها جام را به تهران درآوردند. جامی پر از فراز و نشیب و صحنه‌های زشت و زیبا و اتفاقات عجیب و منحصربه فرد.

بعضی از این اتفاق‌ها ساخت داخل بودند و منحصر به همین آب و خاک که نمونه‌شان را در هیچ‌جای دیگری نمی‌توان پیدا کرد و بعضی دیگر مثل خود فوتبال فراگیر و بین‌المللی. این لیگ هم با تلخ و شیرین‌هایش به پایان رسید و حالا خود را برای یک لیگ دیگر، یک رقابت دیگر و یک سال زندگی فوتبالی دیگر آماده می‌کنند.

مروری گذرا بر لیگی که گذشت از نگاه دوربین، نشان می‌دهد فوتبال ایران چه ماه‌های پرهیجانی را سپری کرد.

 

اگر وقایع تاریخی ایران را مرور کنیم شاید این که اتفاقات یک روز صبح با یک روز عصر زمین تا آسمان تفاوت داشته باشد اتفاق عجیبی نیست. حالا در ورزش هم این مساله عینیت پیدا می‌کند. یک روز شفر را این طور به بالا می‌اندازند و آلترناتیوهایش را حسابی حرص می‌دهند. دو هفته بعد او را برکنار کرده و آلترناتیوهایش را خوشحال می‌کنند. شفر در استقلال هیچ وقت ثبات را تجربه نکرد؛ نه در ترکیب تیمش نه در احساس هواداران و مدیران تیمش!

البته گویا بی‌ثباتی از فاکتورهای جدانشدنی مربی‌گری است. بی‌ثباتی‌های مختلف از جمله جسمی. کریمی که مدتی است وقتش را به شغل شریف ستاره‌سازی مشغول است به خاطر مردم مسجدسلیمان به فوتبال برگشت اما خیلی زود از همان راهی که آمده بود برگشت. البته او شانس آورد که تیمش از همان راهی که آمده بود به لیگ یک برنگشت و امسال را هم ناپلئونی ماندنی شد.

در جنوب گویی به تلفیق خوبی از فوتبال و گیم آف ترونز رسیده‌اند. هر شهر تلفیق خودش را دارد. مسجدسلیمان آنطور، اهواز این‌طور. البته باید امیدوار بود که پایان این تلفیق جدید برخلاف پایان بازی تاج و تخت صدای خیلی‌ها را در نیاورد. البته از این عکس و فریم‌های دیگری که از اهواز آمد خیلی نمی‌شود به پایان خوش امیدوار بود فقط می‌شود امید داشت که خدا رحم کند.

حسین ماهینی را نزده‌اند. این فریم شاید الان فقط یک فریم از مصدومیت حسین ماهینی باشد اما آن زمان که گرفته شد یک دنیا حرف داشت و یک دنیا درد. پرسپولیسی که دست و پایش بسته بود و با انواع و اقسام مشکلات دست و پنجه نرم می‌کرد ماهینی را هم از دست داد و بیشتر از قبل به شیر بی‌یال و کوپال شبیه شد. شیری که البته در نهایت شیر ماند و از روی همین زمین سفتی که با آن برخورد کرده بود بلند شد.

پرسپولیس بلند شد و جام را هم بلند کرد. همان هوادارانی که در زمان فریم قبلی ناامیدتر و ناراحت‌ترین هواداران بودند در فریم بعدی به خوشحال‌ترین هواداران تبدیل شدند. هوادارانی که در خوشحالی هت‌تریک می‌کردند و به واسطه تمام روزهای سختی که گذرانده بودند سزاوار این شیرینی بودند.

البته در این راه قهرمانی، پرسپولیسی‌ها کمک‌هایی هم داشتند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک و فروزانی که در این راه ناخواسته نقش پررنگی داشتند. این فریم نقطه عطف تراکتوری‌ها در این فصل بود. تیمی که یکی از شانس‌های اصلی قهرمانی محسوب می‌شد و دروازه‌اش حاشیه امنیت خوبی پیدا کرده بود بعد از این فریم به یک تیم دیگر تبدیل شد. تیمی که فقط با سه گل سپیدرود نباخت، پاشید و آنقدر تکه تکه شد که لیکنز و بزرگترهای تیم نتوانستند آن را حتی در آن حدی به هم بچسبانند که بتواند سهمیه بگیرد.

ارتش هوایی امیر هم در نهایت مغلوب نیروی زمینی برانکو شد. اگرچه سپاهان در حملات هوایی‌اش غنایم زیادی بدست آورد. دروازه‌های زیادی را فتح کرد و عناوین هجومی آقای گلی، آقای پاس و بهترین خط حمله را درو کرد اما در نهایت جام را در یک جنگ از دست داد. ارتش قلعه‌نویی حمله کردن را بهتر از دفاع کردن بلد بود و به همین دلیل نتوانست به خوبی از جامی که یک مقطع در دستانش بود دفاع کند.

مدعیان قهرمانی در این فصل بارها و بارها عوض شد و صدر جدول هر بار رنگی گرفت. مثل لباس‌های منصوریان در دربی اصفهان. او با عوض کردن سه دست لباس در یک بازی رکورد عوض شدن قهرمان‌ها را هم شکست. البته این مسائل حاشیه‌ای نباید مانع از نقش فنی او در جمع سبزپوشان شود. مربی‌ای که گویا نیم‌فصل دوم‌ها زمان اوست.

البته در تحول تیم‌ها گاهی به غیر از نیروهای انسانی عوامل دیگری هم می‌توانند تاثیرگذار باشند. مثل یک ورزشگاه شیک و حرفه ای. ورزشگاه امام رضا در مشهد بود اما تیم‌های مشهدی به دلیل یک سری از اختلافات اجازه استفاده از آن را پیدا نمی‌کردند. یکی از عجیب‌ترین اتفاقاتی که شاید فقط در ایران نمونه‌اش پیدا شود. تیم یحیی اما در نهایت این تابو را شکست. گل‌محمدی هم در نهایت توانست با ماشین فراری شیکش به آسیا برسد.

فراری لقبی است که افشین قطبی به ورزشگاه فولاد آره‌نا داد. قطبی که مرد لقب‌های قشنگ برای خودش و دیگران است در مراسم معارفه‌اش، ورزشگاه فولاد آره‌‎نای خوزستان را به ماشین فِراری تشبیه کرد که امکانات زیادی در اختیار راننده‌اش یعنی سرمربی تیم قرار می دهد. البته فراری قطبی برخلاف یحیی نتوانست او را به آسیا برساند. گویا دل شیر خیلی فراری سواری را خوب بلد نیست.

بعضی‌ها هم به جای فراری خریدن باشگاه می‌خرند و به جای فراری‌هایشان باشگاه‌هایشان با هم مسابقه می‌دهند! البته در نهایت هیچ کدام از آنها به آخر خط نرسیدند و در نیمه‌های راه خراب شدند.

همه جای لیگ هم خبری از فراری نیست و پراید هم در لیگ پیدا می‌شود. البته قیمت پراید هم خیلی تفاوتی با قیمت فراری ندارد.  هر وقت حرف از قیمت پراید می‌‌زنید حواستان باشد مدیرعامل سایپا دوروبرتان نباشد تا برکنارتان کند. این که چه عملکردی داشته‌اید در تصمیم آقای مدیر تاثیر زیادی ندارد. برای این که در باشگاه کارگری – ورزشی سایپا مدیران به اسم کارگران تصمیم می‌گیرند.

در تبریز هم این هواداران هستند که تصمیم می‌گیرند. البته تصمیمات آنها به جای صدور حکم و برگه به صورت شفاهی و فیزیکی به بازیکنان و بقیه اعضای تیم اعلام می‌شود. مثل این صحنه که حکم مسعود شجاعی را در یک دادگاه سرپایی و به صورت فیزیکی به او ابلاغ کردند. آنها قبل از این هم رسیدگی به پرونده محسن فروزان را برعهده داشتند. آنها در روزهایی که تیمشان ناموفق بود سرشان حسابی شلوغ بوده و پرونده تک تک تراکتوری‌ها را بررسی کردند.

در این میان خیلی از بازیکنان لیگ خوش‌شانس‌هستند که در باشگاه‌هایی دیگر بازی می‌کنند. فکر کنید قرار بود یکی از بازیکنان باشگاه‌هایی که در بالا نام برده شد پنالتی را در دربی با چیپ بیرون می‌زد و سه امتیاز بازی و آرزوی قهرمانی را به اوت می‌فرستاد چه بلایی سرش می‌آمد. بعد از این چیپ فرشید اسماعیلی بعد از یک نیمه نیمکت‌نشینی به ترکیب تیم برگشت تا مصدوم شد.

همین برخورد خوب با بازیکنانی مانند فرشید اسماعیلی بازیکنان تیم‌های دیگر را هم ترغیب می‌کند که به این تیم بیایند حتی از تیم‌های رقیب و یکی از مهم‌ترین انتقالات نیم‌فصل را رقم بزنند. برخورد با این بازیکنان رقیب آنقدر خوب است که آنها بعد از چند هفته چنین عرقی به پیراهن باشگاه جدیدشان پیدا می‌کنند.

همانطور که در بعضی از تیم‌ها با بازیکنانشان خوب برخورد می‌کنند در بعضی از شهرها هم برخورد خیلی خوبی با تماشاگران‌شان دارند. حق همسایگی را به جا آورده و این‌طور با امکانات ویژه از آنها پذیرایی می‌کنند. این همسایگان قائمشهری گاهی بیش از نساجی تازه به لیگ برتر آمده در صدر اخبار و توجه رسانه‌ها قرار گرفتند و البته خودشان هم در این راه تا جایی که می‌شد تلاش کردند.

فولاد خوزستان تنها تیم لیگ برتر بود که توانست پرسپولیس برانکو را شکست دهد. چهره‌ای که بیش از همه در این برد نقش داشت را در عکس نمی‌بینید. افشین قطبی یکی از اتفاقات جذاب لیگ هجدهم بود و دورهمی مربیان مدعی و تاثیرگذار را جذاب‌تر کرد.

پائولو سرجیو هم فصل اول حضورش در آبادان، اتفاق‌های جذابی ساخت. اویل فصل، به نظر می‌رسید او لیگ را تمام نمی‌کند و آخر فصل، آنقدر خوب تمام کرد که با پیشنهادی گرانقیمت به التعاون عربستان رفت. دست زدن برای پایانی رویایی، آخرین خاطرات سرجیو در آبادان است.

 

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پانزده − 7 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.