سپیدرود تنها تیم لیگ برتری گیلان در ۵ سال گذشته بود و مسئولان ناکارآمد ورزش استان هرگز قدر این مهم را ندانستند و با سهلانگاری محض سبب شدند تا به راحتی و بر اثر مجموعهای از اشتباهات ویرانگر، عزیز دردانه رشتیها با همان سرعتی که پلههای صعود را طی کرده بود از عرش به فرش پرتاب شده و تمام آنچه که بافته بود پنبه شود.
تیم ریشهدار گیلانزمین با بیتدبیری مسئولان وقت ورزش گیلان پس از صعود از ورزشگاه خانگی، به بیرون رانده شد و با بهانه واهی غیرایمن بودن بخشی از سازه ورزشگاه، یکی از مهمترین دلایل موفقیتهای سپیدرود از آن دریغ شد و این در حالی بود که یک شرکت معتبر مهندسی بهجای تخریب، رأی به ترمیم و مقاومسازی داده بود.
علاوه بر آن ساخت یک سکوی سیمانی در محرومترین نقطه جهان هم هرگز بیش از ۳ سال طول نمیکشد و مسئولان ورزشی در همسایگی استان گیلان توانستند در طول مدت چند ماه برای باشگاه نساجی، ورزشگاه وطنی را بازسازی کنند.
دومین تیشه به ریشه سپیدرود، حضور همیشگی و قیّممآبانه هیئت فوتبال و اداره ورزش و جوانان گیلان در دعواهای مالکیتی بود؛ متقاضیان خریدی که اگر نگوییم با سوءنیت که با ندانمکاری فراری داده شدند و واگذاریهای پرحرف و حدیثی که بر اثر این اهمال کاریها روی داد و نتیجه آن تنها هزینههای منفی مادی و معنوی بود که بر گرده سپیدرود مظلوم تحمیل شد و بدهیهای متوالی و شکایت، دستاورد این دست به دست شدنها شد.
رکورد منفی روی کار آمدن بیش از ۱۵ مالک و مدیرعامل برای سپیدرود در کمتر از ۵ سال که تمامی عزل و نصبهای آنها با دخالت مستقیم هیئت فوتبال و اداره ورزش و جوانان انجام شد برای سپیدرود تنها یک نتیجه داشت و آن خدشهدار شدن برند معتبرش در فوتبال و متعاقب آن سقوطهای پی در پی به گونهای که امروز تنها یک قدم تا نابودی و انحلال کامل فاصله دارد.
ثمره این فجایای مدیریتی برای قدیمیترین تیم گیلانزمین، سقوط فوتبالی، بدهیهای وحشتناک مالی، چندین پرونده مفتوح شکایت مالکیتی در دادگستری، بیش از ۳ میلیارد رأی قطعی در کمیته وضعیت فدراسیون و دهها پرونده در آستانه اعلام رأی، کوچ بازیکنان بدون اینکه سپیدرود ریالی سود کند، دلزدگی و پریشانی هواداران پرتعداد این تیم و دهها اتفاق شوم دیگر شده است.
نکته تاسفبار ماجرا آنجاست که در پی این همه ناکامی، فساد و تخلف، مسببین اصلی این اتفاقات به جای آنکه خود را آماده پاسخگویی به مسئولان نظارتی کنند، شوربختانه نهتنها با مصاحبههای گاه و بیگاه خود نمک بر زخم سپیدرود میپاشند بلکه همچنان تصمیم گیرنده نخست و آخر سپیدرود هم هستند و بدون موافقت و اراده آنها آجر روی آجر گذاشته نمیشود.
الماسخاله رئیس هیئت فوتبال گیلان در مصاحبهای شگفتانگیز از لحاظ حجم حرفهای اشتباه، صعود سپیدرود از لیگ دو به لیگ برتر را به خود منتسب کرد اما در سقوط، خود را مبرا دانست و آن فاجعه را به گردن هواداران انداخت و مدیرکل ورزش و جوانان گیلان نیز با بَست نشستن در اتاق ریاست، بههمراه عواملش مشغول دستجین کردن متقاضیان خرید است تا ببینند کدام گروه با آنها همسو بوده و بازهم یک انتقال غلط دیگر به سپیدرود تحمیل کنند.
پروژهای که این روزها در هیئت فوتبال و اداره ورزش و جوانان گیلان کلید خورده است همان سناریوی نخنما شده همیشگی بوده که قرار است تمام کاسه کوزهها بر سر یک نفر که این بار افشین ناظمی مدیرعامل فعلی این تیم است، آوار شود؛ در اینکه یکی از مقصرین اصلی فاجعه سقوط ناظمی است تردیدی نیست اما اینکه چه کسی او را به سپیدرود آورد مهمتر است.
اینکه چرا بهجای حل مساله مالکیتی، مدیرعامل تعویض شد، چرا کمک یک میلیارد تومانی سال گذشته دولت قطرهچکانی و در نهایت نصف و نیمه به تیم تزریق شد، چرا بیات مالک فعلی با وجود پایان اعتبار پروانه مالکیتی و آن همه مساله منفی همچنان مالک سپیدرود است و دهها پرسش بیپاسخ دیگر موضوعاتی است باید به آنها پرداخته شود.
در این میان شاید تنها اتفاق قابل قبول، حسابرسی باشگاه سپیدرود در چند هفته اخیر بود که آنهم به خواست و دستور دادستان رشت انجام شد و امید هواداران پرشور و پرشمار سپیدرود این است که با ورود دادستان کلانشهر رشت به ماجراهای سپیدرود علاوه بر شفافسازی مالی، مسببان دستبهدست شدنها و شریک ناکامیهای سپیدرود ضمن شناسایی و محاکمه، یکبار برای همیشه دستشان از این تیم مردمی کوتاه شود.
گذر زمان این روزها بزرگترین دشمن سپیدرود است و این فرصتسوزیها نهتنها آتش خشم هواداران و خانواده بزرگ سپیدرود را فرو نخواهد نشاند بلکه یکبار دیگر در جامعه فوتبال کشور سوءمدیریت مسئولان ورزش و فوتبال گیلان را ثابت خواهد کرد و امیدواریم اینبار با ورود مسئولان نظارتی استان اتفاقی ماورای آنچه که در این سالها برای سپیدرود روی داده بهوقوع بپیوندد.
سپیدرود 50سا توفوتباله. سپیدرود ایشالا تا یکی دوسال دیگه لیگ برتر هست دوباره
اقایان مسئولان باشگاه خیلی نگران هستن بروندبه مجلسی،قوه قضاییه ای ،جایی که بتوانند کاری بکنند نه پیش مسئولان بی عار گیلانی که فقط حرف میزنند.