وب سایت رسمی باشگاه سپیدرود رشت
یادداشت روز – سپیدرود و داماشیان، داستان یک استراتژی

یادداشت روز – سپیدرود و داماشیان، داستان یک استراتژی

علی رضا مویدی فر

وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – این نوشته، فرض را بر این میگذارد که خواننده، از پیشینه، پتانسیل، دشواریها و جایگاه دو باشگاه فوتبال سپیدورد رشت و داماش گیلان تاحد معناداری، آگاه است.

اخیرا، درپس انتشار مصاحبه آتشین سرمربی سابق داماشیان در رسانه ها، بار دیگر، موضوع تکراری و ملال آور فوتبال باشگاهی رشت، ریشه های مشکلات و دلایل ناکامیهای پیاپی آن، نقل محافل شده است.

از ریشه یابی های خرد، نظیر عدم توازن و تعادل مالی باشگاه های رشتی در رقابت با سایر تیم ها تا نگاه های کلان تر، نظیر نگاه تنظیم گر (بخوانید حاکمیت) به مقوله فوتبال بطور کلی. هرکدام از این نقطه نظرها، بدنبال خود، راهکارهایی را پیشنهاد می دهند که در آرمانی ترین حالت، خواهان ایجاد یک تحول بنیادین، اثربخش و پایدار در فوتبال رشت هستند.

اما درعین حال، هرکدام از آنها، دارای ضعف هایی هستند که در بستر واقعیت جاری در گیلان بطور عام، وجود دارند و در پایایی هر راهکاری، موانع جدی ایجاد میکنند.

یکی از راهکارهای پیشنهاد شده، ادغام دو باشگاه رشتی است که هرکدام، با بیش از نیم قرن عمر و دوام، (ولو یکی با نام های مختلف)، همواره بخش مهمی از جامعه ورزش دوستان رشتی را نمایندگی کرده اند. به عنوان یک عضو از همان جامعه ذکر شده، که سال هاست از دور، افت و خیز این دو باشگاه را شاهد بوده ام، به عنوان یک نظر شخصی، می خواهم بگویم که این شیوه، حتی درمان موقتی برای دردهای ریشه ای سپیدرود و داماشیان نیست.

ادغام سازمان ها، عموما برای تعالی و پیشرفت هریک از آنها، در قالب یک سازمان جدید، شکل می گیرد. نقاط ضعف یکی، با استفاده از توانمندی دیگری پوشش داده می شود و نقاط قوت یکی، با استفاده از پتانسیل دیگری، شکوفا می شود. خاستگاه، استراتژی، دورنما و هدف هر یک، با دیگری دارای همپوشانی است و دست کم، یکی از سازمان های ادغام شونده، یا حتی همه آنها در بازار هدفشان، دارای مزایایی هستند که با پروژه ادغام، به دنبال راهی برای توسعه و رشد بیشتر می گردند.

حالا بیایید به موضوع مشخص خودمان برگردیم. باشگاه های سپیدرود و داماشیان، در شرایط فعلی شان و با توجه به واقعیت های فوتبال و ورزش ایران، چه مزیت و پتانسیل قابل ارائه ای نسبت به یکدیگر دارند که با ادغام آنها، یکی یا هردو آنها می توانند به نجات و تعالی برسند؟

آیا تنها و تنها و تنها مزیت ایجاد شده برای باشگاه مرکب فرضی، صرفه جویی در هزینه های ثابت و سربار نیست؟ هرکدام از آن دو باشگاه، به تنهایی چه جذابیتی برای سرمایه گذاران واقعی!!! دارند که با ترکیبشان، موجی از اشتیاق ایجاد کنند؟

آیا اساسا، چیزی بنام سرمایه گذار واقعی در فوتبال ایران (و نه فقط رشت) وجود دارد؟ چشمان مان را بر چه واقعیت هایی بسته ایم؟ فوتبال در ایران چه درآمدی دارد که یک سرمایه گذار واقعی، بدون توجه عمده به جنبه های تبلیغاتی و انگیزه های ماورایی، بخواهد درآن سرمایه بریزد؟

دو فرهنگ هواداری مختلف، در بستر روابط اجتماعی شهری مانند رشت، با پیشینه ها و رقابت ها و داستان های گذشته، چگونه می خواهند صرفا در قالب اینکه اهل یک شهر هستند، با هم جوش بخورند؟ شکاف ها و تعارض منافع، دیر یا زود، رخ خواهند نمود و آنگاه دیگر راه بازگشتی نیست.

یک مثال. در سال ۲۰۲۲، در قالب طرحی بنام Dubai Champions Project ، دو باشگاه مطرح شهر دبی، الشباب و الاهلی، در یکدیگر ادغام شدند تا باشگاهی بنام شباب الاهلی پا بگیرد.

نتیجه این ادغام، هم افزایی توانمندیهای هر دو باشگاه قدیمی، برای تشکیل یک اتحاد بزرگتر در حهت تبلیغ برند شهر دبی بود. اما نکته اینجاست که آن ادغام از سر استیصال و برای یکپارچه کردن کمبودها و جلب توجه اشخاص از دو باشگاه به یک باشگاه نبود. آنها مشکلات حادی نداشتند که با استفاده از توانمندی دیگری، یا براثر انگیزه بخشی به دیگران، رفعشان کنند. آن کار، یک نمونه منطقی و هدفمند از پروژه ادغام بود.

اما آیا درباره سپیدرود و داماشیان، این یک قیاس مع الفارق در یک پروژه یکسان نیست؟

نگاه باشگاه های خصوصی به اصل بقا، به باور من باید مبتنی بر واقعیات جاری در فوتبال ایران باشد. آنچه به نظر می رسد، نوعی چشم و همچشمی بی پشتوانه بین هواداران و کارورزان فوتبال ایران است. در روزگاری که بدون هیچ دلیل منطقی، سیلاب شدید و غیرمعقول پول، بدون هیچ بازگشت و بهره ای در فوتیال ایران جریان دارد، فشار افکار عمومی برای کسب سهمی از این جریان بنیان کن، کارورزان فوتبال را مدام به دنبال راهی می کشاند تا از این اقیانوس آب شور، به دنبال جرعه ای برای رفع عطش هواداران خود باشند و این نمیزاید جز تشنگی مدام با روندی صعودی. اینکه راه چاره چیست یا چه می تواند باشد، موضوع این نوشته نیست که آن خود، قصه ای دور و دراز و مفصل است.

اما عجالتا، به باور من، ایده هایی از جنس ادغام، حتی در حکم مسکن، برای درد مزمن فوتبال رشت، کار نخواهد کرد. تنها و تنها، هویت مستقل دو تیم بلا زده را در هم می آمیزد، بدون اینکه برای فردای شکست احتمالی این پروژه و آن پیوند، راهی اندیشیده شده باشد.

نظرات (0)

جمع زیر را وارد کنید:

3 + 1 =

هنوز نظری ثبت نشده است.