وبسایت باشگاه سپیدرود رشت
بازنشر/ سپیدرود باز می گردد
رادنی دیدار
وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – صدای ما را از مرکز شمال ایران می شنوید. از شهری به قدمت تاریخ و دروازه ی اروپا و ورودی تمدن نو. از شهر موسیقی و تئاتر و شعر و ادب، از شهر شب های عاشقانه و روزهای روشنفکری، از تابو شکنان شجاعانه و قهرمانان آزاد اندیشه مشروطه.
رشت را اگر پایتخت همزیستی های مسالمت آمیز و مهربانانه بنامیم، سخنی به گزاف نگفته ایم. از یهودی های نجات یافته از دست نازیسم هیتلری تا ارامنه های صلح طلب و شیعه و سنی در پایتخت شمال ایران سالیان سال است که در مهربانی و صفا زندگی می کنند.
اما چند صباحی است که این توازن جمعیتی با مهاجرت بی حساب و کتاب همسایگان جنوبی و شمالی و غربی و شرقی بر علیه صاحبان اصلی این دیار مغلوبه شده است. مدتی است که رشتی ها در شهرشان به اقلیتی رو به کاهش تبدیل شده اند و با مهاجرتی که روز به روز فزونی می گیرد، از یک سو صاحبان دیار باران ترک میهن می کنند و از سوی دیگر میهمانان بی دعوت جایگزین می شوند.
امروزه در ادارات و مراکز خرید و اماکن عمومی شنیدن آوای دلنشین گویش رشتی کیمیا شده است و دیدن چهره های آشنا رویا. این روزها رشتی ها غریبه ترین قومیت در رشت هستند و مظلوم ترین هم.
هر روز که می گذرد یکی از نشانه ها و یادگارهای رشت کهن آب می شود و از دیده می رود. روزی یک المان قدیمی را بر می دارند و روزی دیگر خبر از تغییرات گسترده بافت شهری به گوش می رسد و فردا روز، خبری دیگر.
اما دست نگه دارید! هنوز یک سمبل دوست داشتنی و خاطره ساز از گذشته ی رشت عزیز باقی مانده است. نامی بزرگ با قدمتی نیم قرنی. نامی که بی گمان جزیی انکار ناپذیر از هویت و اصالت و گستردگی کلانشهرمان دارد. نام بزرگ سپیدرود.
رود بزرگی که شریان حیاتی شهرمان است و تیم دوست داشتنی و نوستالژی دیارمان. تیمی که در روزگاری نه چندان دور ورزشگاه خاطره ها را مالامال از جمعیت مشتاق و عاشق می کرد و با هلهله هایش یک شهر به اوج می رفت.
همان روز ها که رقص با توپ عمو ایرج خوالی در میانه های میدان و خونسردی سیدعلی محمدی در مرکز دفاعی و تور پاره کردن های سیاوش ناصح به فرماندهی احمد صومی قند در دل مان آب می کرد و لبریز غرور می شدیم و بی وزنی.
همان روزها که ورزشگاه پیرشهرباران جای سوزن انداختن نبود و مهندس شعار دوست داشتنی سیگار بر لب از ذره ذره ی وجودی اش برای عشق مشترکمان هزینه می کرد.
سال هاست از همه ی آن روزهای بزرگ و پر شور تنها خاطره ای برجای مانده و آهی و افسوسی. افسوس خاموشی دو دهه ی ارتش سرخ گیلان و تبعید خود خواسته اش به دیار غریبگی. افسوس غیبتش در سطح نخست فوتبال ایران و عقب ماندنش از رقبای تازه نفس. افسوس اقامت اجباری در فراموشخانه ای که هرگز هم شان بزرگی اش نیست.
حالا اما کورسویی از روشنایی در دل عاشقانش جرقه زده و امید بازگشت دوباره بزرگی را نوید داده است. چند صباحی است که بازهم خبرهای سپیدرود بزرگ نقل محافل شده و تعداد سکوهای خالی روز به روز کمتر شده و رشتی ها برای بازگشت دردانه شان به جایگاه واقعی لحظه شماری می کنند.
سپیدرود باید از این ناکجا آباد رهایی یابد تا دل های بی قراری که سال هاست چشم انتظار روزهای خوب هستند کمی آرام گیرد.
حالا سپیدرود برای رشت نه فقط یک تیم، که سندی از اصالت و هویت گذشته شان شده و آخرین برگ از داشته های نداشته شان.
و سپیدرود باز می گردد تا شاید از این پس رشتی ها دیگر در رشت غریبه نباشند.
سپیدرود نماد گیلان دوست داشتنی ماست.منه رشتی افتخار میکنم که از آستارا تا رودبار و لوشان.از فومن و ماسال تا لنگرود و رودسر عاشق سپیدرودن و برای عشقشون خودشونو به رشت میرسونن برای دیدن بازیهاش.دوست عزیز رود سپید گیلان وقتی پر آب میشه خیر و برکتش برای همه ی گیلان زمینه.
سپیدرود افتخار گیلان و گیلانی.
چقدر خوب نوشته که همه از رشت میرن و از جاهای دیگر به اینجا میان یعنی واقعا همینطور بوده و ادامه داره
داماش را در مصاف با استقلال آبی ب ت.ه.ر.ا.ن تنها نگذاریم.
وعده ی ما دوشنبه ششم دی ساعت ۱۴
ورزشگاه رشت
#مشاهیر گیلان بزرگ
افشین چاووشی⚽️
رضا چاووشی گیلاننژاد مشهور به افشین چاوشی بازیکن فوتبال رشتی میباشد. او فوتبال خود را از تیم جوانان هلال احمر رشت آغاز کرد.در ادامه به تیمهای پایه و بزرگسالان باشگاه فوتبال استقلال رشت رفت و به تیم پگاه رشت منتقل شد.سپس برای انجام سربازی به تیم نظامی ملوان بندرانزلی رفت و دوباره به پگاه بازگشت و ادامه ی فوتبالش را در تیمهای داماش رشت و استیل آذین تهران و سپیدرود رشت پیگیری کرد.
افشین چاوشی در سال ۸۴ به عضویت تیم ملی فوتبال امید ایران درآمد. او در فصل ۸۸-۸۷ لیگ برتر با به ثمر رساندن پانزده گل،چهارمبن گلزن برتر مسابقات شد . دو گل او در برابر استقلال در فصل ۸۷-۸۶ و گلی که در دقیقه نود بازی استیل اذین و پرسپولیس وارد دروازه علیرضا حقیقی کرد شایان ذکر است.
در فصل ۹۱-۹۰ هم در بازی رفت و هم در بازی برگشت داماش رشت با پرسپولیس تهران،چاووشی موفق به گشودن دروازه ی تیم پایتخت شد و به همین دلیل طرفدارانش به او لقب افشین رفت و برگشت دادند. او همچنین در فصل ۹۰-۸۹توانست اقای گل لیگ دسته یک ایران شود. او با دو گلی که به سپاهان در جام حذفی سال هشتاد و هفت زد،زمینه ساز صعود پگاه رشت به فینال جام حذفی شد.
?افتخارات؛
-نایب قهرمانی در جام حذفی ۸۷-۸۶ به همراه تیم پگاه رشت(داماش کنونی)
مطالب بیشتر و جذابتر در کانال تازه تاسیس☔گیلان بزرگ☔
به کانال پر افتخارترین قوم ایران،
بپیوندید.???
@gilanebozorg?
+join
درود بر غیرت و همتت رادنی جان
دوستان هم استانی به خدا هیچ جای ایران گیلان خودمون نمیشه ، ای کاش شرایط کار و اشتغال تو استانمون فراهم بود تا مردم گیل و دیلم ، مجبور به ترک وطن و آواره غربت نمیشدند…بهترین طبیعت ، بهترین خوشی ، بهترین تفریح تو طبیعت ، بهرتین خوش گذرونی ، بهترین خوراک ، بهترین عروسیها ،همه ترین ها واسه گیلان هست …بقیه ایران ۸۰ درصدش بیابانی بیش نیست و بی روح…
خیلی زیبا بود.دمت گرم اقا رادنی.سنگرتم ابرار.
درود بر شما علی آقا.بسیار زیبا نوشتید و حق مطلب را ادا کردید.اما شوربختانه باید عرض کنم طی پنجاه سال دیگر فقط نامی از رشت و گیلان می ماند و دیگر زبانی از گیلکی وجود خارجی نخواهد داشت و گیلان رشت پر می شود از ترک و لر و عراقی و پاکستانی و…
متن خیلی زیبایی بود . تحت تاثیر قرار گرفتم … کاش میشد رشتی سخت مثل گذشته
خیلی قشنگ بود به امید قهرمانی سپیدرود
سپیدرود باز میگردد
اقا علی(بندرعباس) توجه کردی تو پیام هات بدجور غیرمستقیم داری میری رو اعصاب ماها، من موندم ک منظور شماطاز توهین و حرفای تیکه دار چیه ،اینجا در رابطه فوتبال نظر میدن اماشما دارید از عروسی و خوشی صحبت میکنید ،مگ اینجا لس انجلس امریکاست خیر داداش اشتباه گرفتی مردم گیلان از همه جا غیرتی ترند.مطمن باش
دمت گرم ، درستش همینه اینجا داره ب ما توهن میشه باید جمعش کر د حرفا ی تیک دار و خط گرفته از بعضی ها رو
موافقم
خاهشا از حرفای هم برداشت و تعبیر بد نداشته باشیم بهتره بنظرم چون هرکسی نظری داره و به جای جواب دادن نظرهای دیگران بهتره که فقط نظراتو خودمون رو بیان کنیم،شاید غیر مستقیم حرفای نسبت داده میشه به مردم گیلان رمین اما بنظرم باید فقط نظرات فوتبالیمون رو بگیم،همین
انشاله به امید صعود سپیدرود تیم محبوب شهرمون به لیگ برتر
اینا همه نقشست، میخوان سپیدرودو ضعیف کنن بعد بازیکناشو ببرن و نابود کنن. گول نخور آقا شایان همون بلایی که سر میعاد یزدانی و امثال اون آوردن سر شما هم میارن. با پشتوانه لیگ برتری به تیمای دیگه رفتن خیلی بهتره واست. مواظب باش محو نشی داداش.
متن بسیار زیبایی بود .درود بر رشت و رشتی با فرهنگ بالا و کلاس و تیپ منحصر به فردشان که زبانزد خاص و عام هستند . لیاقت این شهر وشهروندانش بیش از این حرفهاست
متن عالی بود – ممنون رادنی عزیز
من به عنوان خادم همه گیلانی و مازندرانی ها از همه ی شمالی های ساکن در خوزستان خواستارم با حضور حداکثری در بازی استقلال خوزستان و سپیدرود از سپیدرود رشت حمایت کنند.
با سپاس
کیست در این استان که نداند فوتبال در رشت همیشه یک “عشق” بوده و هست و فقط برعکس شهر همسایه و رقیب که در طول تاریخ یک نام را بر فوتبالش میشناسد، در رشت سپیدرود، استقلال، پگاه و داماش همه یکی هستند و آن “فوتبال رشت” است. در هر برهه ای، فوتبال خصوصی رشت با یک نام، حسب شرایط و حمایتهای مقطعی، خود را به سقف فوتبال کشور میرساند و در آن دوره، تمام استعدادها و پتانسیل انسانی فوتبال رشت در آن تیم جمع میشوند.نمونه اش فراوان است. مثلا محمدرضا مهدوی که خود از پایه های سپیدرود استارت زد ولی در دوران فوتبالش اغلب سپیدرود بدلیل مسائل مالی و مدیریتی در دسته های پایین حضور داشت و فوتبال رشت با پگاه و داماش خودنمایی میکرد و مهدوی و آبشک و نظیفکار و حاجتی و سهرابی و مختاری و همه و همه در آن تیمها فعالیت میکردند و حسین ابراعیمی در 17 سالگی در پگاه چهره شد و اگر حسین ابراهیمی الان 17 ساله بود بجای پگاه در سپیدرود چهره میشد.
فوتبال رشت با توجه به همه پتانسیل ها و وسعت و جمعیت شهر، مثل تبریز و اصفهان و اهواز نیست که بتواند چند تیم را همزمان در سطح اول فوتبال کشور ارائه کند و یک تیم به اسم “رشت” در فوتبال ایران شناخته میشود که نامش چند سال سپیدرود است و چند سال استقلال و پگاه و داماش و دوباره سپیدرود. اگر دقت کنیم در برهه ای با درخشش پگاه، تمام ورزشگاه سردارجنگل به رنگ آبی آسمانی درمی آمد و در برهه ای همان جمعیت را در عضدی یا سردار، به رنگ آبی داماش میدیدیم و بعد در اردیبهشت 94 و 95 و تاکنون همان جمعیت را برنگ سرخ سپیدرود در این دو ورزشگاه می بینیم که همگی یک عشق را فریاد میزنند و آن فوتبال رشت است.
مشکا آنجاست که همین یک تیم را هم یک حامی همیشگی و ثابت حمایت نمیکند تا مانند ملوان حداقلها را همیشه داشته باشد و لذا در بسیاری از برهه ها استعدادهای این شهر به شهر همسایه هم میروند و مهم این است که در دوران بروز یک استعداد، کدام نام در رشت فعال باشد و یا اگر هیچکدام حمایتی در آن دوره نداشته باشند، آن استعداد باید همانند نزهتی، تامینی، رستمی، نیک نظر، آبشک، نظرمحمدی و . . . در ملوان به فعالیت خود ادامه دهند و اینها درد فوتبال “رشت” عزیز و مظلوم ماست!!
برارمهدی…تازمانیکه الماس خاله ومافیاش دارن توفوتبال گیلان حکومت میکنن همین آش هست وهمین کاسه…
همین الان چند دوجین بازیکن یاکیفیت گیلانی دارن تولیگ برتر بازی میکنن اونوقت هیات فوتبال گیلان بابت دومرتبه تغییر مالکیت دویست وچهل میلیون تومن از علی کریمی میگیره!!!جای اینکه کمکش میکردن تا سپیدرود رو نجات بده
آرزو چه لفظ ونام زیباییست و چه زیباپسندند آنان که در دل آرزو را جای میدهند…..
آرزو می کنیم روزی مافیای سیاه نشسته برمسند فوتبال گیلان که تنها درطول یک دهه معشوقه هایی چون سپیدرود..داماش..ملوان..چوکا وووو رابه ورطه نابودی کشاند رخت سنگین وسیاهشو از فوتبال گیلان ببنده..همونایی که سلطان علی کریمی را مجبور به فرار از سپیدرود کردن.
دیگه همه گیلان و ایران حتی میدونن مشکل اصلی فوتبال گیلان کجاست.
روزگاری که این….آقا نماها!!!..به زحمت یکدست کت وشلوار برای پوشیدن پیدا میکردند نماینده گیلان درلیگ قدس هفت تا هفت ها به اصفهان وفارس و… گل میزد…حالا اما!!!عشق ابدی مون سپیدرود ازبی پولی شده..مدرسه پیرمردها!!……یادت گرامی شیون…بی بی بی چادری خانه نشینه