وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

یادداشت ویژه – واقعیت فوتبال گیلان

علی رضا مویدی فر

وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – شکست سنگین سپیدرود، قعرنشینی ملوان و واگذاری داماش، هر سه در سطح دوم فوتبال ایران، نماد روشنی است از آنچه که به واقع در فوتبال گیلان می گذرد. آینه ای تمام نما از وضعیت یک استان محوری و تاریخ ساز در فوتبال ایران.

بلاتکلیفی ای که بر فوتبال گیلان حاکم است، به روشنی، نقش بازیگران محوری آن را عیان می سازد. نقش یا نقش هایی که هر روز بیش از روز پیش، عمدی بودن رخدادها و تصمیم سازی ها را به خاطر دنبال کنندگان و هواداران متبادر می کند.

مهمترین فصل مشترک رخدادها در باشگاه های گیلانی و حتی هیات فوتبال گیلان، بحث مالکیت است. از سپیدرود بگیر که شهره آفاق و انفس است، تا ملوان که چندی است درد مالکیت بر دردهای دیگرش اضافه شده، از داماش بگیر که از فینال جام حذفی قبل تا امروز، سقوطی تا مرزهای واگذاری را تجربه می کند، تا هیات فوتبال گیلان که در آستانه انتخابات هیات رئیسه جدیدش، به بازی بلاتکلیفی و قدرت نمایی کاندیداهایش وارد شده است.

وضعیت بازیکنان و فوتبالیست های گیلانی هم دست کمی از سازمان های شان ندارد. فوتبالی که روزگاری، قایقران، افتخاری، احمدزاده و داداش زاده را در سطح تیم ملی داشت، این روزها جولانگاه بازیکنان متوسط و پرمدعا، درکنار ماندگان و راندگان غیر بومی شده است.

کدام تلنگر و کدام راه حل، علاج این روزهای تیره فوتبال گیلان است؟ درد تفرقه، خودمحوری، منفعت طلبی و خود برتر بینی پوچ دست اندرکاران این وادی را چه کس یا کسانی علاج خواهند کرد؟ البته که دورنمای این ورزش در گیلان، با حفظ موجودیت و تفکر حاکم بر آن، بسیار دور از تصور است. چه اینکه در غیر اینصورت، شاهد این آسمان نابسامان در گیلان و فوتبالش نبودیم.

اما مدعیان جایگزینی که هستند و چه کارنامه ای دارند؟ کدام وادی را، پیشتر، آباد کرده اند که حالا، داعیه سکانداری فوتبال گیلان و باشگاه هایش را دارند؟ برای ختم جنجال سپیدرود چه اندیشیده اند؟ کدام طناب را برای بیرون کشیدن ملوان از قعر جدول لیگ یک، مهیا کرده‌اند؟

چرا از مالک داماش نمی پرسند که چرا نام داماش را بر تیم خریداری شده ات سنجاق کردی؟ آن همه خرج تعصب و طرفدار محوری در شب فینال جام حذفی کجا رفت؟ و آن همه کشمکش برای لیگ یکی شدن داماش از بهر چه بود که با کمترین تلاطم نسبت یه شرایط قبل، تصمیم به واگذاری داماش گرفتی؟

این پرسش ها و انتظار این کنش ها، همه و همه، از مردان و زنانی متصور است که به هنگام سخنرانی و خرج کردن وعده و ادعا، یکه تاز عصرند و به هنگام پاسخگویی و گزارش عملکرد، زبان درکام کشیدگانی هستند، عافیت طلب، که شما هرگز نمی توانید نیت مستتر پس ذهن شان را کشف کنید. پس همچنان می مانند. بد اثر، ناتوان، ناکام و همچنان مدعی.

در چنین بستری، احتمال فرو رفتن فوتبال گیلان در باتلاق ناکامی و تبعید دسته جمعی باشگاه هایش به سطوح نازل فوتبال ملی، به شکلی روز افزون درحال افزایش است.

شاید تنها روزنه باقیمانده برای این موجود توانمند اما سرشکسته، رسانه های مسوولی باشند که فارغ از دغدغه یارکشی و سهیم شدن در کیک قدرت آینده، به زوایای تاریک فوتبال گیلان نور بتابانند و متعهد و مسوول، ریشه های ناکامی مطلق این روزهای فوتبال گیلان را از پستوهای شان بیرون کشیده و رسوا کنند.

تا شاید، بدست گروهی کاربلد و پرانگیزه، کشتی شکسته فوتبال گیلانی، رو به ساحل آرامش و کامیابی نسبی بگذارد و دوران نه چندان دور شکوه و ابهت فوتبال گیلان، دوباره زنده شود.

ما رویا می بافیم، تا شاید دست روزگار صدای رویایمان را بشنود و روزهای خوب، سرانجام از راه برسند.

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

18 + نوزده =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.