وبسایت باشگاه سپیدرود رشت
تعامل با باشگاه ها چه می شود؟
وصال روحانی
وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – عقب افتادن دائمی لیگ برتر فوتبال و تهدید تیمهای فاقد ورزشگاههای استاندارد به ارجاع مسابقاتشان به شهرهای اطراف و به استادیومهایی فاقد تماشاگر همچون سلاحهایی نم کشیده است که هیچ بهره و حسنی ندارد و تنها اثری که به جا نمیگذارد، متقاعد کردن باشگاهها به استانداردسازی ورزشگاههای ناقص موجود در کشور است.
تجهیز ورزشگاهها به امکانات مورد اشاره فدراسیون فوتبال همانطور که پیشتر نیز گفتیم نه وظیفه باشگاهها بلکه در حیطه اختیار شهرداریها یعنی مالکان سنتی استادیومها یا ادارات تربیت بدنی استانها است که نقش قیمومیتیشان در مورد استادیومها بسیار فراتر از باشگاهها است.
اینکه چرا فدراسیون فوتبال به رغم آگاهی از این موضوع بدیهی باز از باشگاهها میخواهد بر روند ایمنسازی استادیومهای محل انجام دیدارهای خانگیشان نظارت عالیه و مدیریت مؤثر داشته و این امر را تصحیح و تسریع کنند، نوعی فراخوانی آشکار آنها به گذاشتن پای خود در عرصههایی است که مستقیماً به آنها ارتباطی ندارد و ورودشان به حیطههایی است که متعلق به دیگران و محل کار و مانور سایر نهادها به حساب میآید.
گسیل این تیمها به استادیومهایی در شهرهای مجاور و نزدیک نیز پیش از آنکه یک عامل تنبیهی مؤثر باشد و اثری تأدیبی را بر آن مترتب باشیم، نوعی گلآلود کردن بیشتر راههای تعامل و همکاری بین دو سوی ماجرا است.
شاید برگزاری این مسابقات در استادیومهای دور و خالی برای تیمهای غیرفعال در امر تجهیز ورزشگاهها (و تنبیه شده بابت آن) نوعی اثر مخرب را بر آنها داشته و باعث شکستشان در برخی دیدارها شود اما اینکه تصور شود تیم مغبون شده از این پس بیشتر به امر تأمین و تعبیه زیرساختها در اماکنی خواهد پرداخت که در نهایت تملک و حق بهرهگیری صددرصد از آن با باشگاهها نیست، اشتباه محض و یک کار استراتژیک بیثمر است.
چنین برخوردهایی فقط در فوتبال کشورهایی جواب میدهد که تیمهای باشگاهیشان جملگی استادیومی از خویش دارند و در نتیجه میتوان تأمین امنیت در آنها را هم منحصراً از باشگاه خواست اما در حالی که بیش از ۸۵ درصد از ارشدترین تیمهای ما دیدارهای خانگیشان را در استادیومهای مرکزی شهر و در اماکنی انجام میدهند که در تملک کامل سایر نهادها است چگونه میتوان از باشگاهها خواست وقت و پولی را صرف بهسازی و استاندارد ساختن اماکنی کنند که نه در کوتاه مدت و نه دراز مدت هیچ گونه تملکی بر آنها برایشان متصور و ممکن نیست.
مثل این میماند که از صاحبان و سازندگان فیلمهای سینمایی بخواهید سالنهای محل پخش آثار جدیدشان یعنی تماشاخانههای شهر خود را مجهز به جدیدترین امکانات صوتی و تصویری و محسنات دیجیتالی کنند. آیا این کار مختص سالنداران و وظیفه مالکان این مکانها و املاک نیست؟
تدابیری از این دست و ارائه طریقهای غیرمنطقی و تعیین وظایفی که باشگاهها با آن غریبهاند عملاً باعث تأخیر در اجرای مسابقاتی شده که البته با امنیت لازم قرین نیست اما به سبب عدم واقعبینی مدیرانش وسایل و راهها و تدابیر صحیح نیل به این مهم را گم کرده و ایمنی را از کسان و گروههایی میطلبد که خود محتاج تأمین امنیت از سوی نهادهای ذیربط هستند.
اگر فدراسیون همچنان معتقد است که برای رسیدن به یک نقطه امن واقعی باید بسیار بیش از این کوشش کرد، «شل کن سفت کن»های فعلی به کارش نمیخورد و باید با اعلام تعطیلی لیگ از حالا به سوی یک آغاز بهتر و ایمنتر در تابستان سال آینده برود و لیگ نوزدهم را به چنان زمانی موکول کند اما اصرار برخی سران ورزش به اینکه لیگ از ۲۰ تا ۲۳ مرداد بازگشایی شود (که البته نمیشود) نشانگر اختلاف عمیق عقاید بین این مقامها و سران فدراسیون است.
چیزی که آبهای گل آلوده را راکدتر و اوضاع را تلختر و نتایج کار را تیرهتر و بهرههای لیگ را اندکتر خواهد کرد و حاشیههایی را به وجود خواهد آورد که آن سرش ناپیدا است!