وبسایت باشگاه سپیدرود رشت
خصوصی سازی با کدام پیش نیاز و الگو؟
آرمن ساروخانیان
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – خصوصی سازی استقلال و پرسپولیس که از مدتها پیش مطرح بود و چندبار هم به نتیجه نرسید، قرار است تابستان امسال نهایی شود، بر این اساس سرنوشت مدیریت این دو باشگاه از دست دولت خارج خواهد شد.
در این سالها ایرادهای زیادی به مدیریت دولتی وارد شده و بسیاری باشگاهداری خصوصی را الگوی مناسبتری برای فوتبال ایران میدانند، ولی همزمان این نگرانیها هم مطرح است که آیا بستر مناسب برای مالکیت خصوصی فراهم شده و دوم اینکه زمان برای این انتقال مناسب است؟
آنچه بدبینی درباره این تصمیم را بیشتر میکند، عاقبت باشگاه های خصوصی در فوتبال ایران است. اگر از امثال پورا و بهمن که اولین نمونههای سرمایهگذاری بخش خصوصی بعد از انقلاب در فوتبال ایران بودند شروع کنیم و به نمونههای متأخر مثل استیلآذین برسیم، هیچکدام نتوانستند ریشه بدوانند و به تشکیلات ماندگاری تبدیل شوند.
شوق و سرمایه اولیه مالکان وقتی با بستر مناسبی روبهرو نشد به تدریج از بین رفت و آنها نتوانستند با هزینههای سنگین و بدون بازگشت تیمداری کنار بیایند. در حال حاضر هم تعداد باشگاههای خصوصی در لیگ برتر انگشتشمار است و مثل اسلافشان آینده مبهمی در انتظار آنهاست.
در دسته های پایینتر وضعیت باشگاههای خصوصی بحرانیتر است و آنها میان سودجویانی که معمولاً در فوتبال بهدنبال شهرت و درآمدهای بادآورده هستند، دست به دست میشوند.
باشگاهداری فوتبال ایران از روز اول با الگویی مشابه اروپای شرقی پیش رفت. باشگاههای وابسته به نهادهای نظامی و وزارتخانهها مشابه چیزی بود که بیشتر در اروپای شرقی وجود داشت. اقتصاد نفتی و تمول سازمان های دولتی و حکومتی در گسترش این روش بیتأثیر نبود.
متأسفانه ساختار باشگاهها با گذشت زمان متحول نشد و با گذشت نیمقرن هنوز دست باشگاهها برای تأمین نیازهایشان به سوی وزارتخانهها و سازمانهای محلی مثل شهرداریها دراز است.
فوتبال ایران با اتکا به درآمد نفتی کشور و بدون توجه به تحول اقتصادی فوتبال جهان نیازی به نوسازی احساس نمیکرد، ولی با بالا رفتن هزینههای فوتبال و تغییر سیاست دولت امکان ادامه این مسیر وجود ندارد.
فوتبال ایران بخصوص با هزینههای بیحساب و کتاب و انبوه بدهیهایی که مدیریت دولتی بهوجود آورده، چارهای جز رفتن به سمت خصوصیسازی ندارد، ولی موضوع کلیدی اینجاست که اگر قوانین بالادستی بستر مناسب را فراهم نکند، این باشگاهها راهی جز ورشکستگی نخواهند داشت.
عامل حیاتی برای تداوم باشگاه ها منابع درآمد پایداری است که میتواند کف هزینهها را پوشش دهد و مدیران میتوانند با مازاد این درآمد به تقویت تیم یا توسعه باشگاه فکر کنند. در این باره بارها و بارها نوشته شده؛ حق پخش تلویزیونی، بلیت فروشی، درآمد روز مسابقه، تبلیغات و فروش اقلام باشگاه راههای مرسوم درآمدزایی باشگاههاست که در سالهای اخیر فضای دیجیتال هم فرصتهای تازهای را بهوجود آورده است.
با این حال سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال به جای تلاش برای هموار کردن شرایط درآمدزایی تنها به فکر برگزاری مسابقات بوده و یاور باشگاه ها برای اصلاح این ساختار نبودهاند. پس چندان عجیب نیست آنها که فوتبال را از نزدیک دنبال میکنند نگران آینده باشگاه هایی باشند که قرار است خصوصی شوند. باشگاه ها تا امروز از ماهی های آماده تغذیه کردهاند، در حالی که کسی به آنها ماهیگیری یاد نداده، یا بهتر است بگوییم قلاب و توری برای ماهیگیری ندارند!
در فوتبال اروپا سالهاست که باشگاهها خصوصی هستند، راههای درآمدزایی را میشناسند و بهخوبی آموختهاند چگونه هزینه کنند تا با فهرست طولانی هزینهها روبهرو نشوند. کشورهای مختلف رویه متفاوتی برای واگذاری باشگاه ها دارند، ولی لیگ برتر انگلیس در این زمینه لیبرال ترین است، چراکه سرمایهداران خارجیها هم بدون محدودیت خاصی میتوانند تمام سهام باشگاه را در اختیار بگیرند.
از طرف دیگر لیگ برتر انگلیس یک تجارت تضمینشده است و حق پخش تلویزیونی بالای این مسابقات خیال مالکان را درباره سودشان در پایان فصل مطمئن کرده. در حال حاضر تاجران بزرگ از آمریکایی گرفته تا اماراتی و تایلندی در لیگ برتر سرمایهگذاری کردهاند و حالا نوبت عربستانیهاست که با خرید نیوکاسل به فکر ورود به این بازار جذاب باشند. این یک سیاست برد–برد است، چراکه فوتبال انگلیس هم به اندازه کافی از این سرمایهگذاریهای خارجی استفاده کرده و نتیجه آن مشاغل پرشمار و ورود سرمایه هنگفت است.
الگوی لیگ برتر انگلیس از این جهت برای فوتبال ایران جالب است که با پتانسیل بالایش میتواند به جذابترین لیگ خاورمیانه تبدیل شود. اگر کیفیت برگزاری مسابقات و پخش تلویزیونی ارتقا پیدا کند و با تبلیغات هوشمندانهای همراه شود، لیگ برتر ایران بهسرعت میتواند بازار غرب آسیا را تسخیر کند و بدون نیاز به کمک های دولتی روی پای خودش بایستد، ولی رسیدن به این نقطه نیاز به برنامهریزی دقیقی دارد که فوتبال ایران همیشه از فقدانش رنج برده است.