وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

خیالتان راحت؛ سپیدرود خشک نمی شود!

رادنی دیدار

وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرودسپیدرود جاری است و نمی خواهد که خشک شود. سپیدرود جاری است و قرار نیست یک قدم هم پا پس بکشد.

سپیدرود جاری است و سر باز ایستادن ندارد؛ بسان راه دور و درازی که از سرچشمه هایش در کردستان بیش از هفتصد کیلومتر را می پیماید و سرانجام به کاسپین می رسد، این تیم هم دوباره دریا را خواهد دید.

یک اردی بهشت رویایی دیگر از راه می رسد و شاید باز هم دبل کند و دو کلاس یکی کند و بشود همان شاگرد زردنگه ای که فوتبال ایران به احترامش کلاه از سر برداشت و ایستاد و کف زد.

به این چهره های مصمم و با اراده خوب نگاه کنید، این بچه گیلک های شاید گمنام، اما آینده دار را در ذهن بسپارید، به زودی از هرکدامشان یک سهیل حق شناس و شایان مصلح و عماد میرجوان و محمد میری و محمد آبشک و محمد بلبلی تازه به فوتبال ایران تقدیم خواهد شد. این تصاویر را آرشیو کنیم تا فردا روز که اسم شان بر سر زبان ها افتاد و یک تریلی هم نتوانست نامشان را بکشد، یادمان باشد که از کدام سرچشمه به دریا رسیدند.

درست شبیه همان راهی که سرمربی امروزشان طی کرد و یک اتوبان زد از کوچه پس کوچه های گمنامی در فومن تا قلب تیم ملی ایران و آقایی در فوتبال کشور.

این تیم بومی و دوست داشتنی ماجراجویی را دوباره از نو شروع کرده و می خواهد اسمش برود وسط کتابچه تاریخ ۵۳ ساله باشگاهی که بارها و بارها تا لب پرتگاه رفت،اما سقوط نکرد و دوباره اوج گرفت، تا مرز خشک شدن رفت اما پر آب شد، تا نزدیکی های کوچه ی بن بست انحلال رسید اما راهی ساخت و برقرار ماند تا امروز که به قول هواداران پرشمارشان شده «میراث آبا و اجدادی» پدرانی که شاید امروز نباشند اما از آن بالا بالاها همیشه هوای یادگارشان را نگه می دارند.

هنوز غلامرضا صومی برای ماندگاری آنچه که ساخته به این در و آن در می زند، هنوز مهندس شعار از آن بالای جایگاه ویژه حرص و جوش تیمش را می خورد، هنوز مهرداد هوشنگی دستش را به نشانه فرمان حمله برای یارانش به جلو می فرستد و هنوز نفس گرم عبدلله پندیدن داخل زمین حس می شود و صد البته فریادهای عمو خلخالی و هزاران هواداری که آسمانی شدند خاموش شدنی نیست.

سپیدهای شهرباران در طول حیات شان بارها و بارها این شعر را زندگی کردند که «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم … موجیم که آسودگی ما عدم ماست» و این بار هم دوباره معنایی تازه برایش ترسیم خواهند کرد و روایتی جذاب تر از همیشه برای مان خواهند خواند.

اما ته قصه روی سخن مان با شمایی است که قرار است روز خوب پیروزی در پیست تارتان عضدی و سردارجنگل، خیلی جلوتر و پیش روتر از تک تک این چهره ها و مربیان و هواداران دور افتخار بزنید و انگشت های <وی ✌️> نشان تان را جلوی دوربین ها بگیرید و گلویی صاف کنید و بگویید چنین و چنان کردم! ….. باشد دست شما درد نکند و منت روی همه ی ما گذاشتید، اما لطفن بیایید و این بیک دفعه، در این روزهای تنهایی و بی کسی دست این بچه ها را بگیرید و یاری رسان شان شوید.

لطفن امروز هم بیایید و کنارشان باشید تا فردا روز آن دور افتخاری که می خواهید بزنید حلال تان شود! لطفن بیایید و گرهی از هزاران گره کور این سپیدرود دوست داشتنی کم کنید تا خروار خروار هوادار بیشمار این تیم، روز پیروزی برای شما هم هورا بکشد.

کمی از انرژی دور افتخار زدن تان بکاهید و خرج امروز این تیم کنید که بخدا راه دوری نمی رود.

روی این سپیدرود هر چقدر سرمایه گذاری کنید اسراف که نمی شود؛ هیچ، پس اندازی خواهد شد برای فردا روزتان!

شفاف تر از این دیگر نمی شود جان کلام را گفت!

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

13 − 11 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.