وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

راه رفتن روی مرز باریک توسعه یا نابودی: فوتبال بیپایه
ایران ورزشی / بهناز میرمطهریان
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – تعریفهای متفاوتی از اولویتهای یک سیستم مدیریتی برای رسیدن به توسعه فوتبال ارائه میشود اما راحتترین راه برای ارائه این تعریف شاید این باشد که برای رسیدن به نسخه نهایی، اولویتهای فوتبال ایران را معکوس کنیم. ساز و کار فوتبال در ایران، درست عکس الگویی است که کشورهای موفقی چون قطر در فوتبال پیش گرفتهاند.
هر قدر فوتبال ایران در هرج و مرج و بینظمی دست و پا میزند، فوتبال قطر برای کوچکترین فعالیتهایش هم برنامه دارد. کار گروهی، ارتباطهای بینالمللی و استفاده از مشاوران خارجی در بهترین مسیر ممکن، مجموعه موفقیتهای قطر را در سالهای اخیر رقم زده است.
در تمام این سالها اما ایران مربیان و مشاوران خارجیاش را به راحتی از دست میداد و انتخاب افراد نالایق در کرسیهای بینالمللی، ارتباطهای فوتبال ایران را تحت تأثیر خود قرار میداد.
قرار گرفتن در مسیر موفقیت با الگو قراردادن قطر، برای مدیران ایران کار سختی است. بسیاری از مدیران شاغل در باشگاهها نه علم برنامهریزی را میدانند و نه در سیستم فعلی باشگاهداری دلیلی برای برنامهریزی میبینند.
در فوتبال ایران حتی اگر با باشگاهداری خودروسازان، صنایع و نهادهای مختلف کنار بیاییم، باز هم باید خود را برای مراحل پیشرفتهتری از بیبرنامگی آماده کنیم. نباید تعجب کنیم از اینکه درستی تصمیم یکی از نهادها، بیبرنامه بودن آن نهاد برای اجرای تصمیمش را توجیه کند.
به یکباره باشگاهها در میان زمین و هوا رها میشوند و در نهایت این نابودی است که انتظار تیمهای پرهواداری چون نفت مسجد سلیمان و صنعت نفت آبادان را میکشد. تیمهایی که حداقل به نسبت تیمهای بدون هواداری چون سایپا و پیکان، معنای دقیقتری از فوتبال ارائه میدادند.
همین است که حرف زدن از اهمیت توجه باشگاهها به تیمهای پایه را خندهدار میکند. میدانیم راه نجات فوتبالمان چیست و به وضوح میبینیم که سرمایهگذاری قطر روی تیمهای پایهاش، چطور توانست مسبب توسعه فوتبال این کشور شود اما در عمل کاری از دستمان ساخته نیست.
ایران در توجه به تیمهای پایه همچنان در مرحله شعار باقی مانده است. بازیکنانی شکایت به کمیته انضباطی میبرند و از پولهایی میگویند که مدیران عامل باشگاهها یا مسئول تیمهای پایه از آنها گرفته است.
حتی در یکی از موارد اخیر کار به جعل کارت بازی بازیکن هم رسیده بود اما انگار کسی دیگر از این خبرها تعجب نمیکند. بخصوص کسانی که از فسادهای ریشهایتری مثل درگیر شدن بازیکنان در تیمهای پایه با سایتهای شرط بندی و واقعیتهای تلخ دیگر خبر دارند.
اصولی چون تیمهای پایه، حق پخش تلویزیونی، باشگاهداری، برنامهریزی و هر آنچه برای تحول فوتبال ایران لازم است اما این روزها در سایه مباحثی چون غرامت ۶/ ۲ میلیون یورویی به ویلموتس، اصلاح اساسنامه، انتخابات فدراسیون فوتبال و بدهی باشگاهها قرار گرفته است.
وضعیت هرج و مرج فوتبال ایران، حالا دیگر کار را از ارائه توصیه و راهکارهای اینچنینی گذرانده است. اگر تا سالهای گذشته، بدهیهای انباشته باشگاهها، فوتبال ایران را در خطر کاهش سهمیه آسیایی قرار میداد، حالا ساختار اشتباه فوتبال پایه در باشگاهها را هم باید به اولویتهای مورد بررسی کنفدراسیون فوتبال آسیا اضافه کنیم.
توجه به فوتبال پایه و برنامهریزی اصولی از سوی نهادهای بینالمللی برای فوتبال ما به یک الزام تبدیل میشود اما مدیران فوتبالمان همچنان در بیبرنامگی دست و پا میزنند و همچنان مقابل تغییر مقاومت میکنیم.
آنچه نویدبخش است اینکه اگر باشگاهها درباره بدهیهایشان توانستند با سندسازی از مرحله خطر عبور کنند، درباره تیمهای پایه و اصولی که منجر به سازماندهی باشگاهها میشود، دیگر سندسازی کمکی نخواهد کرد.
مرز بین نابودی و توسعه در فوتبال بیپایه این روزها را فقط و فقط یک برنامهریزی منطقی تعیین میکند که تا کنون از آن بیبهره بودهایم.