حضور دوباره امامی فر و آن کادر مورد علاقه کریمی خبر از آن می داد که کریمی جز نزدیکان خود به هیچکس اعتماد ندارد، به هر حال او یاران وفادار خود را می خواست! اما اینکه چه اتفاقی در سپیدرود شکل گرفته بود که کریمی برای حضور دوباره در آن راضی شده بود بسیار عجیب و مشکوک به نظر می آید!

اگر فوتبالی هم بخواهیم این ماجرا ها را بررسی کنیم حضور علی کریمی در سپیدرود از دیگر مربیان مثبت تر بوده است، او  در بدو حضورش در باشگاه سپید رود توانست از خانه آبادانی ها یک امتیاز ارزشمند را کسب کند.

شاید پاسخ کریمی در این مقطع این باشد که برای یاری به تیم شهر زادگاهش حاضر به پذیرش دوباره این مسئولیت شده است! اما سپیدرود روزهای بدتر از این را هم داشت! چرا در آن زمان علی کریمی روی خود را از سپیدرود بازگرداند؟!

با حضور رامین رضایی چه تغییری در شرایط سپیدرود حاصل شده است؟ به ادعای خداداد عزیزی آنها حتی هزینه سفر با اتوبوس به شهرستان ها را هم ندارند! بسیاری از بدهی های هنگفت بر روی دستشان باقی مانده و به زودی بحرانی بی سابقه گرفتارشان خواهد شد!

کریمی محال است ندانسته پای به چنین مهلکه ای بگذارد! ادعا ها و گفتار جادوگر با عملکردش بسیار متناقض است، او می داند که در این مسیر پر از چاله است؛ او می داند که سپیدرود در چه شرایطی قرار دارد؛ اعتبارش را هم هرگز بی دلیل به میان نمی آورد.

در این فعل و انفعالات سپیدرود چه اتفاقی رخ داده که کریمی را به بدین سرعت و همزمان با حضور رضایی بر روی نیمکت سرخ های رشت نشانده است؟ مشخصا در سپیدرود باند بازی وجود دارد، چرا که کریمی هنوز از راه نرسیده ۴ بازیکن این تیم را اخراج کرد!

او با باند مد نظر خود فقط کار می کند! برای چه؟ در این مخروبه رو به زوال چه اتفاق خوشی برای مردی که دائما سخن از عدالت به میان می آورد، در پشت پرده رخ داده است؟

کریمی برای سال ها نسبت به باند بازی برخی افراد که به حق هم اعتراض می کرد، فریادش سر به فلک کشیده بود! اما خود او امروز دقیقا مشابه رفتار همان افراد عمل کرده است!

رابطه کی روش و مهدی تاج یک رابطه گرم و صمیمی است، همانند رابطه کریمی و رضایی! با همان استدلال های خودش آیا علی کریمی محکوم به باند بازی نمی توان باشد؟