وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

نگاه روز – افتادگی آموز اگر طالب فیضی
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – در ادبیات فارسی واژه «افتادگی» نزدیکترین تعبیر برای توصیف این صفت مثبت است و آنجا که سعدی میفرماید:
«افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است»
هم اشارهای دارد به این توانمندی، هم به یکی از پیامدهای آن، به فیض انسانی نائل شدن، نیز به ضد آن، بلندی که کنایه از غرور و نخوت و تکبر است. «غرهنشدن» و «تکبرنداشتن» را هم با تسامح میتوان به جای فروتنی به کار برد.
اما تواضع بیشتر با رفتار اجتماعی مرتبط است و به برآورد معتدل از موفقیتها یا داشتههای خود اطلاق میشود و عمدتاً در نمودهای ظاهری مثلاً نوع پوشش خود را نشان میدهد. در روانشناسی اجتماعی، تواضع را عمدتاً به مسائل رفتاری نسبت میدهند. مثلاً در حضور دیگران چندان لاف موفقیتهای خود را نزدن یا اعتبار ویژهای برای خود منظورنکردن و به اصطلاح، ویژهخوارینکردن.
به این ترتیب، میتوان چنین نتیجه گرفت که در روانشناسی مثبتگرا فروتنی بیشتر یک صفت شخصی است که به خصوص در ارزشیابی از خود به کار میرود، اما تواضع صفتی اجتماعمحور یا سبکی از رفتار است که ممکن است با احساس درونی فروتنی همراه باشد. به عبارت دیگر، از دیدگاه روانشناسی، فروتنی احساس درونی صفتی است که تواضع نمود ظاهری یا وجه بیرونی آن است.
در بحث از تواضع و فروتنی لازم است آن را از انفعال یا ضعف شخصیتی یا احساس شرم جدا کنیم. فرد فروتن و متواضع «افتاده» است، ولی ضعیف و منفعل نیست. فرد متواضع و فروتن دارای احساس شرمندگی نیست. تواضع و فروتنی با احساس ارزشمندی شخصی، احترام اجتماعی و عزت نفس همراه است. در شرمندگی یا انفعال و ضعف نفس چنین احساس ارزشمندی شخصی و اجتماعی وجود ندارد.
فرد افتاده، یعنی فردی که ویژگیهای تواضع و فروتنی را دارد، فردی دفاعیشده نیست. کسی است که اراده میکند تا خود را درست و صحیح ببیند، یعنی قوتها و ضعفها یا محدودیتهای خویش را دریابد و برای این که تصویری روشن از خود عرضه کند به دنبال تحریف اطلاعات، درشتنمایی اطلاعاتی که او را مهمتر جلوه دهند و کمشماری اطلاعاتی که او را کوچک میشمارند، نیست.
فرد متواضع و فروتن هیچ فشاری نمیآورد یا تلاشی نمیکند تا اهمیت خود را نشان دهد، چون نیازی به دیدهشدن ندارد؛ اما برای شناخت بهتر چنین شخصی به مصداق حکمت معروف «شناخت امور از طریق اضداد آنها» بیمناسبت نیست به طور مختصر، به ویژگیهای افراد خودشیفته از لحاظ روانشناسی که نقطه مقابل افراد متواضع و فروتن هستند، اشاره شود.
تواضع و فروتنی در یک کلام مختصر نقطه مقابل خودشیفتگی است. خودشیفتگی در بزرگسالی صفت ناپسند اجتماعی تلقی میشود، تا جایی که اگر با بعضی شاخصها همراه باشد، در روانشناسی میتوان آن را اختلال روانی با همین عنوان و در ذیل اختلالات شخصیت دانست؛ اما در این جا خودشیفتگی به عنوان یک صفت و نه بیماری روانی موردنظر است.
شخصیتهای خودشیفته، خودپنداره کاذب بالایی از خود دارند که گاه با واقعیت وجودی آنها همخوانی ندارد. آنان خود را برتر از دیگران میدانند و همواره به دنبال آنند که دیگران تشویق شان کنند و هیچ گلایهای از آنها نداشته باشند. شخصیتهای خودشیفته به انتقاد بسیار حساساند، تا جایی که میتوان گفت چشم اسفندیار آنها انتقاد از آنهاست.
از دیدگاه روانشناسی، شخص خودشیفته عزت نفس کاذب و متورمی دارد و بر همین اساس، کلیه موفقیتهایش را به تواناییهای درونی خود نسبت میدهد، ولی شکستها و قصورهایش را به عوامل بیرون از خود مربوط میداند. خودشیفتهها بسیار توجیهکنندهاند و در این زمینه مهارت بالایی دارند.
در سطح بین فردی و ارتباطی، شخص خودشیفته اهل رقابت و مرافعهجوست و در صورتی که بر رقیب یا رقیبانش غلبه یابد و این غلبهیافتگی را دیگران به چشم ببینند، عزتنفسش بالا میرود که به غرور شخصی وی منجر میشود. افراد خودشیفته چون خود را محق میدانند، به خودشان اجازه میدهند که هر نوع پرخاشگری کلامی یا رفتاری را علیه دیگران روا دارند.
اما افراد متواضع و فروتن درست در نقطه مقابل افراد خودشیفته هستند و نیاز چندانی به غلبه بر دیگران ندارند. آنان نیازی ندارند که برتریهای خود را به رخ دیگران بکشند. افراد متواضع و فروتن قدرت بالایی در کنترل امیال خود دارند و چندان اشتغال خاطر ندارند.
«افتادگی آموز اگر طالب فیضی / هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» امیدوارم همه ما و بخصوص کاربران عزیز و محترم این سایت همیشه در پست هاشون این دو مصرع رو مد نظر قرار دهند…