وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

واروونه جلوه دادن بی حرمتی های میزبان در الگیلانو: انصاف در مذبح منفعت!

اختصاصی سایت سپیدرود / علی رضا مویدی فر

حق سپیدرود هست که این همه یکسویه نگری را برنتابد و فریاد بکشد. و در این بی سر و صاحبی اوضاع، چه کسی بهتر از علی کریمی برای فریاد کشیدن، که روح جاری در مدیریت باشگاه سپیدرود است؟

وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – عدل و انصاف، مفاهیم دقیق و نزدیکی هستند. گاهی چنان هم پوشانی دارند که می توان آنها را یکی دانست.

اما، فارغ از مبانی حقوقی که بحث جدایی است، گه گاه مرز میان عدل و انصاف مخدوش می شود و فاصله ای می افتد میان آنچه عادلانه است و آنچه منصفانه. عدالت همیشه برابری نیست، اما انصاف ریشه در برابری دارد.

می خواهیم آنچه را که در دیدار جام حذفی میان دو تیم قدیمی گیلانی در انزلی رخ داد را از این زاویه ببینیم. دعوای رشت و انزلی یک واقعیت است. اینکه با تعابیر خداپسندانه بخواهیم این واقعیت را به اصطلاح درز بگیریم، درست در حکم پنهان کردن خاکروبه زیر فرش اتاق است.

آلودگی هست، فقط دیده نمی شود و تلنبار گشته و روزی مایه آبرو ریزی خواهد شد. اینکه ریشه این اختلاف کجاست؟ شاید نیاز به واکاوی های تاریخی و مردم شناسانه داشته باشد. اما ویترین عیان و عریان این اختلافات، دیدار فوتبال میان سپیدرود و ملوان است. اشتباه نکنید، فقط دیدار همین دو تیم.

چون سابقه مسابقات شان به بیش از ۴ دهه می رسد و با توجه به حضور پر افتخارتر تیم بندر نشین در فوتبال کشور، از دیرباز محملی بوده برای ابراز برتری و جبران کمبودها و ناداشته ها و حاشیه نشینی های شان. اما چرا به اینجا رسید؟

مصاحبه های تلویزیون با هواداران دو تیم را مرور کنید. هرچه سن بالاتر می رود احترام عمیق تر است و رقابت در اوج، بهره وسیعی از رفاقت دارد. مگر نه این است که در دهه ۶۰ سپیدرود با حقدوست و هوشنگی و مشکین زر و محمدی و منصوری، تنه به تنه ملوان با قایقران و احمدزاده و قدیربحری و اسپندار و فکری می زد و در چشم به هم زدنی، همین نام ها در قواره تیم سبز پوش منتخب گیلان در لیگ سراسری قدس، دوشادوش هم، استخوان لای زخم قدر قدرتان بودند؟

آنچه این روزها و سال ها، در نبرد کلاسیک این دو تیم، از سوی هواداران عمدتا جوان مشاهده می شود، محصول فضای حاکم بر جامعه امروزی است. فضایی که در آن استرس، هراس از آینده، فشار اقتصادی و بعضا اجتماعی، ناهنجاری های رفتاری و به ویژه جوشش حس سرکوب شده “استحقاق”، پیر و جوان را از کرانه آرامش دور کرده و هر آینه مستعد ایجاد یک بحران در ابعاد متفاوت است.

سو استفاده ها و کنش های برخاسته از ناآگاهی، رفتارها و اظهار نظرهای پوپولیستیک، گذر کردن از نابسامانی های کوچک در ورزشگاه ها بعنوان سوپاپ تخلیه انرژی تماشاگران و رفتارهایی از این دست، از عوامل مهم تشدید کننده منازعه میان این دو باشگاه است.

اما با این پدیده چه باید کرد؟ رهایش کنیم تا به یک معضل تبدیل شود؟ سرکوبش کنیم تا عقده جدیدی بسازیم؟ نمایش رفاقت بدهیم تا مثل ناهارهای پیش از دربی در دهه۷۰ حس تحمیق مخاطب را القا کنیم؟

یا راه دیگری هم هست؟ به باور من، هست. اما صبر بسیار می خواهد و رواداری فراوان و صدالبته “انصاف”.

آنچه در واپسین دیدار سپیدرود و ملوان رخ داد، زشت بود. زشتی ای زاییده کنش ضد فرهنگی دو دسته انسان که اتفاقا سرزمین شان به فرهنگ شهره است.

اما رخدادهای پیش و پس از آن واقعه چگونه بود؟ از ایجاد حساسیت بیهوده پیرامون حضور یک نفر، بله یک نفر در ورزشگاه که به لطف ابزارهای تکنولوژیک فراگیر شد، تا حمایت بی دلیل یک مقام عالیرتبه از همان یک نفر!! از سنگ پرانی ها و مجروح شدن ها تا انعکاس عمدتا یکسویه ماجرا در رسانه ها و حالا هل من مبارز طلبیدن مقامات عالیرتبه دیگر برای سرپوش گذاشتن بر تمام کوتاهی های شان در رفع این قائله، صرفا برای راضی نگه داشتن گروهی از مردم و خودنمایی که بله “حقتان را می گیریم”.

اما کدام حق؟

آیا همه نزاع رخ داده سر شکسته همان کودک دلبند بود و یکی دو نفر با لباس سفید، شاید طرف مقابل چون سرخ میپ وشید، خون ریخته اش به چشم نیامد؟

آیا جریان سالم رسانه ای می تواند از مجموعه تصاویر موجود از واقعه، ترکیبی بسازد که بیشترین همدلی را به یک سمت ماجرا بکشد و بعد در گفتاری شعار زده و تهوع آور آرزو کند که دیگر شاهد چنین رخدادهایی نباشیم؟

آیا در بازنشر وقایع رخ داده “انصاف” رعایت شد؟ سال ها بستر موجود که باعث آن واقعه بود واکاوی شد؟ سر شکسته علیرضا عزت کرامت نمایش داده شد؟ همه این ها بخاطر یک لیدر؟ شما باور می کنید؟

بگذریم از صاحبان جاه و مقام که شاید آگاهانه، گاهی پیش از دعوا شلتاق می کنند و حین و بعد از دعوا پیدای شان نیست و گاهی برعکس پس از دعوا “منم” می زنند و پیش از آن هیچگاه “بزرگتری” از ایشان نمی بینیم، بزرگی که بماند.

این وظیفه باشگاه سپیدرود است که از کنش دسته ای از هوادارانش، پوزش بخواهد. آن هم رسما. اما حق سپیدرود هم هست که این همه یکسویه نگری را برنتابد و فریاد بکشد. و در این بی سر و صاحبی اوضاع، چه کسی بهتر از علی کریمی برای فریاد کشیدن، که روح جاری در مدیریت باشگاه سپیدرود است؟

آنچه در گفته های سرپرست سپیدرود در برنامه ظهر جمعه فوتبال ۱ مطرح شد، خلاصه ای از حق سپیدرود بود که در عین مسوولیت پذیری بابت رفتار هوادارانش، باید فریاد کشیده شود. تا این گونه جا نیفتد که سفید همیشه مظلوم! قربانی سرخ عاصی شده است.

رشتی ها در سالیان گذشته رفتارهایی به مراتب و به نسبت بدتر از این را شاهد بوده اند. اما با پایان ۹۰ دقیقه هرچه بوده تمام شده و زندگی به ادامه مسیرش پرداخته. این بار اما، با بهانه تراشی و بهانه سازی پیش از مسابقه و بهانه جویی های پس از آن، ظاهرا داستان قرار است جلوه دیگری بگیرد.

اگر مقام و مرجع فرهنگی در این استان وجود دارد که برای فرهنگ عمومی سرزمینش حساس و وظیفه شناس است، باید این داستان را در یک پرونده مفصل، یک بار از ریشه بکاود و به یک راه عملی و نه شعارگونه و با تاریخ انقضا برسد. و کلید این راهیابی، بی تردید انصاف است.

از این شیوه است که می توان جلوی دروغ پراکنی ایستاد. رسانه های یکسو نگر را لگام زد و علی رغم همه ریشه های عمیق موجود برای این اختلاف، گامی بسوی همزیستی مسالمت آمیزتر بخش فوتبالی دو شهر برداشت.

کما اینکه در بسیاری دیگر از جنبه های عمومی زندگی، این همزیستی جاری است. البته اگر واقعا اراده ای باشد.

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده + سه =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

7 دیدگاه ارسال شده است

  • اشکان غایبی ساسانی گفت:

    همه با هم در بازی سپیدرود رشت با پ…لیس تهران در دقیقه نود به نشانه ی اعتراض به همه آنهایی که طی سالیان اخیر به فرهنگ و هویت گیلانی ها اهانت کردند و ما را بی غیرت و بی تعصب ناموسی نامیدند با ” هو ” کردن اعتراض خود را نشان می دهیم.
    پرسش منطقی من از همه این است.آیا تمدن چند هزار ساله ی گیلان ارزشش از یک بازیکن فوتبال به طور خاص هادی نوروزی کم است که یک دقیقه ی خاص در هر بازی را به وی اختصاص می دادند و او را تشویق می کردند؟
    من از تمدنی سخن می گویم که به طور خاص در فوتبال افتخاری ها و چاووشی ها و جهانبخش ها و غفور جهانی ها و قایقران ها و نظر محمدی ها و دهها تن دیگر را به فوتبال ایران عرضه داشته است.

  • عزت ابراهیمی گفت:

    یعنی واقعا چه دلیلی داشت که یک بچه جوان با هر انگیزه و آموزش و تربیت اجتماعی قبل از این بازی آتش خشم و تعصب عده ای را برانگیزد
    و از همه بدتر حمایت بیدلیل نماینده مجلس شهرمان که نوع گفتار او بیشتر به نفس کش طلبیدن شباهت داشت
    آیا اگر واقعا بدنبال زیبایی و سالم سازی ورزشگاهها هستیم و لفاظی نمیکنیم باید لیدر ها را توجیه کنیم
    انگاری کسانی در پشت پرده از این داستانها استفاده برده ولذت میبرند
    هیچ به این مسئله فکر کرده اید با توجه به کرکری های مرسوم در هر صورت اتفاقاتی حداقل کمتر در انزلی اتفاق می افتاد اما حالا بدلیل درایت نازل یک جوان و اطرافیان از او نادان تر بهانه به دست تیم حریف داده ایم که انکار آن از وقوع آن بدتر است
    سالهاست کرکری انزلی و رشت جزو تفریحات ورزشی مردم دو شهر بوده و از پایان بازی دوباره رفاقتها و دوستیها و معاملات تجاری و تفریحی با سوژه شوخی شروع میشود
    من شخصا با توجه به ارتباط کاری نزدیک با مردم انزلی قبل از بازی دلخوری جزیی از کلیپ لیدر داشتند اما بعد از دخالت نماینده مجلس دلخوری جای خود را به عصبانیت داده بود دوستی از من میپرسید که توهین لیدر شما را به حساب کری و کم سن بودن آن میگذاریم اما چرا نماینده شما به جای تذکر و محکوم کردن این حرکت که میتوانست آبی بر آتش باشد اما باحمایت ازاین حرکت یعنی از صدر تا ذیل در رشت به انزلی توهین و فحاشی کرده اند
    با توجه به مسئله قدیمی مشکلات ساختاری اداری بین رشت و انزلی وخصوصا شائبه مردم انزلی در مورد حضور بیشتر کارکنان رشتی و شرق گیلانی در اداره منطقه آزاد انزلی و جنگ بی ثمر نام این منطقه مصداق هجمه همه جانبه حقیقی و حقوقی رشت به انزلی تعبیر شد ومتاسفانه بدلیل عدم حضور ریش سفیدان در جمع ما در تختی انزلی متاسفانه با حرکات لیدر جوان و حضور نمایده شهر ما در ورزشگاه آتش را افروخته تر کردیم باور کنید کنترل این جریان سخت نیست اما اگر بگذارند
    از قدیم گفته اند سنگی را نادانی به چاه افکند که هزار عاقل را توان خروجش نباشد….

  • LFC1892 گفت:

    اقای عزت دقیقا حرف شما درسته !!! منم در رفت و امد هستم به انزلی و تقریبا همین حرفارو شنیدم…..نباید از یه لیدر به این شکل حمایت بشه، حتما بعد این اتفاقا قدرتشونم بیشتر شده و بیشتر میتونن جولان بدن

  • محمد گفت:

    جالب است که در این متن از مظلومیت تیم سپیدرود سخن میگویید و از بی رسانه ایی این تیم.اما سرپرست این تیم در برنامه ایی که تهیه کننده پ مجری اش همشهری تیم سپیدرود و یک دشمن مطلق تیم ملوان است و این برنامه ذاتا مختص بررسی بازیهای لیگ یک است،حضور می یابد تا بتواند از تریبونی که بارها این مجری در اختیار تیمهای همشهری خود قرار داده است حرفها خود را بیان کنند.تریبونی که قاعدتا باید در اختیار تیمهای لیگ یکی باشد نه تیمهای لیگ برتری. .

  • فرهادسپیدرود گفت:

    اینجا فقط حرف ازلیدر و نماینده رشت هستش ولی حرفی از نماینده مجلس شهرک یغلی نیستش که جو رو متشنج کرد و لیدر های شهرک که از اول بازی شروع به فحاشی کردن…بهرحال بازی رو بردیم..فحاشی کردن به بدترین شکل فحاشی کردیم و جوابشونو دادیم سنگ پراکنی کردن بازهم جوابشونو با سنگ دادیم…مشت در برابر مشت…وقتی قبل از بازی چرت میگن که لیدر سپیدرود رو به ورزشگاه راه نمیدیم این یعنی خودش جوسازی و تشنج قبل از بازی..انگار لیدرهای شهرک معصوم هستن و تاحالا هیچ فحاشی انجام ندادن..مظلوم نمایی شهرک نشین ها واقعا مضحک هستش..آقای مدیر سایت نظرات شهرک نشینها رو نباید اینجا نمایش بدی تا اینجا هر چرتی که خواستن بگن..دنیا فقط رشت

  • عزت ابراهیمی گفت:

    به عنوان یک سپیدرودی که مو های سپید تجربه و هواداری را بر چهره خود دارم
    از گفته های فرهاد عزیز غیر از افسوس و آه نمیتوانم عکس العملی داشته باشم
    هواداری که باید بر پیشانی خود عنوان هوادار پرشور با فرهنگ داشته باشد اما متاسفانه انواع هتاکی و استفاده از لفظ تحقیرآمیز شهرک برای شهری که سالهاست دومین شهر فعال و مهم استان بوده است اگر ساکنان آن شهر را تحریک نکند پس چه خواهد کرد؟!!
    بگذارید کمی با هم رو راست باشیم فقط امسال از آغاز لیگ برتر فارغ از مشکلات کمرشکن پیرامون سپیدرود آیا رفتارهای پرخاشگرانه هواداران ما در رشت و شهرهای مختلف دیگر هم به شهر همسایه ما مربوط بوده است؟!!
    دوستان وعزیزان پر شور ایجاد حواشی و عصبیت لجام گسیخته فارغ از عقلانیت در مکتب سپیدرود صومی جایگاهی ندارد بیایید دوباره به حرمت نام سپیدرود و صومی بزرگ دوباره اخلاق را سرلوحه هواداری خود قرار دهیم چون با روشن کردن آتش عداوت و خشم , عقده خود کمبینی خود را به نمایش میگذاریم!…با آرزوی سربلندی سپیدرود

  • دوستدار تالش گیلک گفت:

    جناب اشکان غایبی سلام علیکم معمولا رسم بر این است که انسانهای خوب و متمدن از اشتباهات دیگران درس بگیرند و راهی که بعضی از طرفداران مساله دار در ورزشگاه یادگار امام تبریز و یا غدیر اهواز رفتند، نروند. بعد هم چه کسی برای گیلانی های خوب و متمدن که خودم هم جزیی از آنها هستم جوک درست می کند؟ درصدی اندک از مردم که خدا را شکر هر روز کمتر می شوند وگرنه اکثریت مردم ایران زمین هموطنهای گیلانی خود را با نامهای بزرگی مانند پرفسور سمیعی ، پرفسور رضا و حکومت ایرانی آل بوییه و …می شناسند گیل در فرهنگ ایرانی لقب پهلوان و دلاور هم هست. این درصد اندک و نادان که می فرمایید به اصفهانی ها خسیس نمی گویند؟ شهری که بیشترین شهید را در حنگ تقدیم نمود و از جانش گذشت خسیس است؟ بعد هم این افراد لات ، لمپن در میان تماشگرهای لیگ انگلیس ، اسپانیا ، آلمان و … نیستند؟ رفقا چشمهایتان را باز کنید حاثه ای تروریستی که در اهواز رخ داد نتیجه پرورش این افکار خیلی عذر می خواهم خود کم بینی ، دشمن پنداری و قوم گرایی است. اشکان جان گیلان عزیز کلی مشکل داره مثل دیگر جاهای ایران عزیز این افکار تنفر از دیگران که نتیجه اش داعش شدنه از خودت دور کن برار . در شان من و تو نیست. ان شالله هیچکدام نفوذی موساد و وهابیت نباشیم. ان شالله عمدا دنبال نفرت افکنی نباشیم. ان شالله یک عده از خلا ملی گرایی انقدر میان اقوام ایرانی سنگ اندازی نکنند.