وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

یاداشت روز – روانشناسی پیش داوری
عصر ایران
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – چه کنیم تا دیگران را قضاوت نکنیم؟ چرا با اینکه همه ما میدانیم قضاوت کردن بر رفتار و گفتار دیگران از زشتترین و آزاردهندهترین ناهنجاریهای رفتاری ما ایرانی ها است.
اما بیشتر اوقات آگاهانه یا ناآگاهانه مرتکب آن میشویم. درحالی که اگر هریک از ما بدرستی خود را بشناسد و تاثیر قضاوتهای نادرست خود را بر زندگی افراد ببیند و این نکته را درک کند که گاهی قضاوتهای نادرست میتواند مسیر زندگی دیگران را تغییر دهد، به طور قطع در قضاوت عجله نکرده و بسیاری از اوقات ترجیح میدهد که از قضاوت بپرهیزد و انجام این موضوع مهم را به افراد دارای صلاحیت بسپارد.
هنگامی که با فرد جدید و ناآشنا برخورد می کنیم، به جای اینکه سعی کنیم او را بشناسیم، صرفا به این دلیل که فرد مورد نظر عضو صنف یا گروهی است، در مورد تمام ویژگی ها و خصوصیات وی قضاوت می کنیم.
اگر پیش داوری نوعی نگرش است، تبعیض تجلی آن و تحقیر یا برچسب زدن، پیامدهای آن می باشد. بخش عمده ای از پیش داوری بصورت ناآگاهانه انجام می شود و در فرضیات قالبی روزمره در مورد سایرین نمود پیدا می کند.
این تعمیم ها رفتار ما را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب می شود که در مورد بخش های مختلف اجتماع تبعیض قائل شویم. غالبا یاد گرفته ایم که حقایق را به غلط تعمیم می دهیم نه به دلیل بد خواهی یا تنفر، بلکه به این دلیل که در اغلب موارد این کار آسان تر از درک تفاوت ها و پیچیدگی های واقعی دنیای اطرافمان است.
در ابتدا ممکن است فکر کنیم که زنان عاطفی تر از مردان اند. یا قوم خاصی را خسیس یا ساده لوح و یا زرنگ فرض کنیم. این فرض ها و بیانات مبتنی براطلاعات ناقص و ناکافی است که به تدریج از انها برای طبقه بندی و در نهایت قرار دادن اعضای این گروه ها در قالب های سفت و سخت و تغییر ناپذیر استفاده می کنیم.
روانشناسان معتقدند که پیش داوری حاصل تمایل طبیعی ما برای قالب بندی جهان به منظور معنا دادن به آن است. این قالب ها مبتنی بر واقعیت نیستند بلکه بر اساس تجارب قبلی محدود ما که آن را درست و قطعی تلقی می کنیم، شکل می گیرد.
ما برای قالب بندی جهان به منظور معنا دادن به آن است. این قالب ها مبتنی بر واقعیت نیستند بلکه بر اساس تجارب قبلی محدود ما که آن را درست و قطعی تلقی می کنیم، شکل می گیرد.
جهت دست یافتن به درک درستی از پیش داوری، روانشناسان مطالعاتی را در زندگی روزمره انجام داده اند. برای مثال در یکی از پژوهش های مشهور در این حوزه، یک گروه ۲۲ نفری از پسرانی که در یک اردوی تابستانی شرکت کرده بودند به دو گروه به نام ( مارها و عقب ها) تقسیم شدند.
سپس دو گروه در یک سری فعالیت های رقابتی که مستلزم عملکرد اعضای گروه ها در مقابل یکدیگر بود، شرکت کردند. پس از مدت کوتاهی اعضای هر گروه ، نگرش های منفی و تصورات قالبی در مورد اعضای گروه مقابل پیدا کردند.
از جمله اینکه تمام مارها متقلب اند. و همه عقاب ها در فعالیت ورزشی ضعیف عمل می کنند. این تجربه نشان می دهد که افراد به سرعت با گروه های خود همانندسازی کرده و ویژگی های نادرست را به اعضای گروه دیگر نسبت داده و احساسات تنفر آمیز در مورد آنها کسب می کنند.
هر یک از ما مسئولیم با تعصب و پیش داوری مقابله کنیم و می توانیم نقش قابل ملاحظه ای را در کاهش سطوح تبعیض در جامعه ایفا کنیم…
پیشداوری نوعی بیماری است و درجه شدیدترش توهم ملیخولیایی است که خدا نکند کسی مبتلایش شود.
در افسانه های مصر باستان آمده است که اسطوره ای به نام آمون کلمه را کشف کرد و آن را به نزد توت برد تا در مورد آن نظر دهد.توت که خردمندترین الهه ها بود،چند روزی تأمل کرد و سپس نظر خود را چنین اعلام کرد: “کلمه” هم داروست و هم زهر!هم به فهم ما کمک می کند و هم مانع فهم ما می شود!با دقت واحتیاط باید آن را به کار برد! می گویند عصر ما،عصر اطلاعات است،می گوییم عصر ما،عصر “زبان بازی”و “بازی با کلمات” نیز هست!امان از این کلمه ها!
زمانی که ما به خود اجازه بدهیم در امری که به ما مربوط نیست، دخالت کنیم یا اینکه بدون شناخت از ظرفیتهای طرف مقابل خود، این قضاوت را انجام بدهیم یا این که یک موضوع را آنقدر تکرار کنیم که نوعی انزجار در طرف مقابل ایجاد شود، نوعی مقاومت در شخص مورد قضاوت ایجاد میکنیم و او میبیند که کار از قضاوت گذشته و به اتهام و پافشاری بر مجرمیت وی رسیده است. طبیعی است در چنین شرایطی به لجبازی افتاده و با خود میگوید حالا که من متهم و مجرم شناخته شدهام، لزومی ندارد که این قضاوت را بپذیرم و در تکرار آن پافشاری و اصرار میورزم
شاید مشکل قضاوت کردنهای نابجای ما از آنجا نشات میگیرد که ما مردمی هستیم که بیشتر اهل حرف زدن هستیم تا عمل کردن، یعنی به راحتی راجع به دیگران حرف میزنیم و در قالب حرفهایی که میزنیم آنها را قضاوت میکنیم؟
پرهیز از قضاوت کردن به معنای تلاش برای از دست نرفتن آبی است که دیگر به جوی باز نمیگردد.
خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر
این هبوط بی دلیل، این سقوط ناگزیر
آسمانِ بی هدف، بادهای بی طرف
ابرهای سر به راه، بیدهای سر به زیر
ای نظارۀ شگفت، ای نگاه ناگهان!
ای هماره در نظر، ای هنوز بی نظیر!
آیه آیه ات صریح، سوره سوره ات فصیح!
مثل خطی از هبوط، مثل سطری از کویر
مثل شعر ناگهان، مثل گریه بی امان
مثل لحظه های وحی، اجتناب ناپذیر
ای مسافر غریب، در دیار خویشتن
با تو آشنا شدم، با تو در همین مسیر
از کویر سوت و کور، تا مرا صدا زدی
دیدمت ولی چه دور! دیدمت ولی چه دیر!
این تویی در آن طرف، پشت میله ها رها!
این منم در این طرف، پشت میله ها اسیر!
دست خستۀ مرا، مثل کودکی بگیر
با خودت مرا ببر، خسته ام از این کویر
قضاوت نکردن کار خیلی سختی است . پذیرفتن دیگران بدون هیچ قید و شرطی کار خیلی سختی است ، خیلی سخت تر از آنکه فکرش را بکنید . کافی است امتحان کنید و یک روز فقط یک روز درباره هیچ کس هیچ قضاوتی انجام ندهید . اگر بتوانید این کار را انجام دهید . جزو معدود آدمهایی هستید که به این سطح از رشد اخلاقی رسیده اند اما زود قضاوت نکردن کار راحتی است .
وقتی که دارید درباره یک آدم پیش داوری و این پیش داوری را به همه اعلام می کنید فقط یک درصد احتمال دهید که یک نفر حرف شما را قبول کند و دقیقاً بر اساس حرف شما با آن آدم رفتار کند . یا اینکه همان یک نفر این پیش داوری شما را به دیگران هم بگوید و یک کلاغ چهل کلاغی به راه بیفتد که کلاغ اول و علت العللش خود شما بوده اید . می دانید دارید چه فاجعه ای را رقم می زنید ؟ لطفاً غرور و خودخواهی خودتان را کنار بگذارید و زندگی دیگران را با قضاوت های کوچکتان به گند نکشید . لطفاً
نمی دانم شنیده اید که می گویند امیرکبیر را تنها مهدعلیا و میرزاآقاخان نوری نکشتند.بلکه تمام ملت ایران با رفتارهایشان سند مرگ امیرکبیر و در واقع سند نابودی خودشان را امضاکردند. آیاواقعا” ظاهرباید تااین حد مهم باشد؟
فکر کنید. چرا عادت کردیم همیشه در نگاه اول همه چیز رو فدای تحلیلهای شخصی خودمون بکنیم و بعد هم عقیده داشته باشیم که ما عقل کل هستیم….. راستی هیچ میدونید به قول یکی از بزرگان: هیچ چیز تو دنیا به اندازهی عقل و درایت بطور عادلانه تقسیم نشده چون هر کسی ادعا دارد که بیش از دیگران میفهمد(شما چطور؟؟؟! هیچ وقت حس کردهاید که شاید فلانی یه ذره بیشتر از شما بفهمد؟؟)
بیایید همین الان بشینیم یه چرتکه بندازیم ببینیم چقدر در زندگی پیش داوری کردیم و چقدر این پیشداوریهای ما غلط از آب درآمده…فکر کنیم با پیش داوریهای غلطمون چقدر با آبرو و شخصیت انسانها بازی کردیم؟؟؟
فلانی چون در نگاه اول نظرمون رو جلب نکرد پس تا آخر دیگه اصلا هرکاری بکنه فایده نداره… متاسفانه در مملکت ما برخورد اول خیلی مهمه چون تمام شخصیتت رو در همون لحظهی اول مورد نقد و بررسی قرار میدهند و بدون اینکه چیز زیادی ازت بدانند طبقهبندی میشوید
بعضی وقتها واقعاً دیگر شورش را در می آوریم ،یعنی همیشه و همه جا درباره مردم و رفتارهایشان قضاوت منفی و بدگمانانه انجام می دهیم . این جور مواقع بهتر است ابتدا کنکاشی در وجود خودمان بکنیم و بعد ببینیم آیا چیزهائی که به دیگران نسبت می دهیم در خودمان وجود ندارد ؟ شاید واقعاً ما دچار یک مشکل روانی شده ایم و خودمان خبر نداریم . شاید در گذشته ما اتفاقی افتاده که حالا در نظر اول به همه بدگمانیم و به نظرمان همه گناهکار ، بی سواد ، بی فرهنگ و کلاً <> هستند ، مگر اینکه خلافش ثابت شود .