وبسایت باشگاه سپیدرود رشت
![](https://sepidroodsc.com/wp-content/uploads/2019/08/WhatsApp-Image-2019-08-01-at-22.47.25.jpeg)
یادداشت روز – وقتی که شاکی و متهم یکی باشند
علی رضا مویدی فر
وب سایت فرهنگی ورزشی سپیدرود – موضوع یکی از برنامههای اخیر “مناظره” که از تلویزیون پخش شد، فوتبال و مسایل مترتب بر آن بود. میهمانان فوتبالی و غیر فوتبالی حاضر، به شکل حضوری و مردم مخاطب از طریق پیامک، اظهار نظر کردند.
شاید برجسته ترین وجه برنامه که شامل نظرسنجی پیامکی هم میشد، درباره باشگاههای بدهکار بود و راهکار مجریان فوتبال ایران درباره این معضل سرطان وار، فوتبال به محاکمه کشیده شد و مردم پیامکی هم حکم به محکومیتش دادند.
اما جالب ترین بخش این محاکمه، نتیجهاش نبود، بلکه مکان محکمه بود. پر واضح است که بخش مهمی از سیستم فشل فوتبال ایران، محصول سوءمدیریت هاست و دراینباره بارها صحبت شده است.
اما طعنه آمیز است که محاکمه فوتبال به دلیل بدهکاری کارورزانش، درجایی صورت میگیرد که خود یکی از اساسیترین رکنها و دلایل بدهکاری باشگاههای فوتبال ایران است. درست فهمیدید.
همان تلویزیونی که به دلایل قانونی و فراقانونی، از پرداخت حق پخش مسابقات فوتبال باشگاهی ایران سرباز میزند، درکمال تعجب دادگاهی تشکیل میدهد که حکمش به دلیل بدهکاری باشگاهها، تعطیلی لیگ است. دردناکتر آنکه، آنهایی هم که به نمایندگی از جامعه فوتبال، به برنامه دعوت شدهاند، نه تنها کلام موثری از حق پخش نمی گویند، بلکه رای قاطع به تعطیلی باشگاه و لیگ میدهند.
این مطالبه نکردن حق، آنجایی دردناک است که در صحن تلویریون رخ میدهد و در کنار آرای مردمی، چماق معتبری میشود بر فرق سر فوتبال باشگاهی. و دردناکتر اینکه رییس فدراسیون هم به همان آرا استناد میکند تا نمایش تعویق لیگ برتر را توجیهپذیر کند.
باید پرسید، از حسن روشن، داریوش مصطفوی و مهدی تاج، که اگر حق روا، قانونی و درست پخش مسابقات، از تلویزیون گرفته و به باشگاهها پرداخت شود، فارغ از همه نامدیریتیها و ریخت و پاشهای ناصواب رایج در فوتبال ایران، تنها با گذشت چند وقت، چه تعداد باشگاه بدهکار باقی می ماند؟
چقدر زیرساخت، طی یک فرایند نظارتی صحیح فراهم خواهد شد؟ کدام یک از این آقایان، جرات کردند تا در زمین حریف دعوا کنند و توپ را به میدان تلویزیون (به حق) پرتاب کنند، که تویی که بدهی باشگاهها را سوژه برنامهات کردهای، خود اولین و مهمترین مقصر ماجرایی؟
حسن روشن بجای حکم به تعطیلی استقلال چرا نایستاد و حق قانونی باشگاه مطبوعش را طلب نکرد؟ مصطفوی که مدیرعاملی یکی از بزرگترین بنگاههای فوتبال ایران (باشگاه پرسپولیس) را دون شان خود میدانست،
چرا بجای تاکید بر ددلاین ۹ شهریور به باشگاهها، از حیدری مجری برنامه، طلب نکرد تا یک “مناظره” با موضوع “حق پخش” بگذارد. شتر سواری که دولا دولا نمیشود. از تولید محتوایی که همین باشگاههای تا خرخره بدهکار میسازند، میلیاردها تومان حاصل میشود و در همان بنگاه مسوول و بهرهبردار، حکم به تعطیلی فوتبال می دهند.
اما جناب تاج سر فوتبال ایران. پرسش بعدی از ایشان است. شمایی که آنقدر همیت و اراده دارید که برگزاری لیگ را منوط به ایجاد زیرساخت های ورزشگاهها کنید (اگر همه دلایل همین باشد)، چرا چنین همتی را برای حق پخش بخرج نمیدهید؟
اگر میشود لیگ را بخاطر زیرساختهای فیزیکی برگزار نکرد (که نمیشود)، یکبار هم مردانگی را کامل کرده و این برگزار نشدن را به احقاق حقوق باشگاهها از جمله حق پخش منوط کنید. میدانم که میدانید که نمیتوانید.
پس لااقل، سر این زخم را بازتر نکنید و حق نداده فوتبال را بر سر او چماق نکنید. حق پخش استاندارد تلویزیونی. با نسبتهای مشخصی که وجود دارد، اگر به نفع باشگاهها، تمام و کمال استیفا شود.
ای بسا باشگاههای بزرگتر زخمهای قدیمیشان را تیمار خواهند کرد و باشگاههای کوچکتر، دغدغههای ماندن یا سقوطشان را از مشکلات مالی به توانمندیهای فنی تغییر خواهند داد. هرچند در ابتدای راه، به دلیل بیماریهای مزمن مدیریتی، این رخدادها، تمام و کمال اتفاق نیفتد.
محکومیت فوتبال، به دلیل بدهکاری، در محکمهای که از جمله عوامل این بدهکاری است، توسط عناصری از فوتبال که اتفاقا بسیار هم مدعی هستند، طنزآمیزترین و درعین حال تلخترین اتفاق ممکن است.
گویی این استخوان لای زخم، حالا حالاها، منبع بهرهمندی کسانی است که، سال هاست بیمار زخمی را بخاطر خوب نشدنش ملامت کرده و میکنند، درحالیکه “شاید” با بیرون آوردن آن استخوان، یکبار برای همیشه، عافیت بیمار نگونبخت حاصل شود.