وب سایت رسمی باشگاه سپیدرود رشت
بدرود جنتلمن پرافتخار نیمکت ها: ورزش ایران در سوگ منصورخان

بدرود جنتلمن پرافتخار نیمکت ها: ورزش ایران در سوگ منصورخان

وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – پیشکسوت ارزنده باشگاه استقلال و فوتبال ایران پس از ماه‌ها مبارزه با بیماری، امروز در سن ۷۰ سالگی جان به جان‎آفرین تسلیم کرد.

روابط عمومی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود درگذشت سرمربی سابق تیم ملی را به جامعه ورزش ایران و خانواده بزرگ فوتبال تسلیت می گوید.

به گزارش سایت سپیدرود به مناسبت در گذشت منصورخان پورحیدری شما را به دوره کردن زندگی ایشان که توسط مهدی حدادپور گردآوری شده جلب می نماییم. بد نیست این صبح جمعه تلخ را با مرور زندگی حرفه ای این مرد پرافتخار آغاز کنیم ؛ با راه رفتن در مسیری که یک عمر طول کشید.

ستاره ای با ۷۰ بهار مردانه

او در روز ۶  بهمن ۱۳۲۴ متولد شده است مدافع  راست تاریخ سازی  که در حوالی میدان خراسان و در خانواده ای هفت نفره به دنیا آمد، دو فرزند ثمره زندگی مشترک او با کسی بود که در سال های اخیر نام او را حوالی فدراسیون فوتبال بسیار شنیدیم، فریده شجاعی نایب رئیس سابق فدراسیون فوتبال سال هاست زندگی با یک ورزشکار و سرمربی مطرح را تجربه می کند.یک خانواده باشخصیت والبته تمام فوتبالی که به فوتبال ملی وباشگاه استقلال خدمت بسیار کرده اند.پور حیدری از نامه های ماندگار این فوتبال قدیمی است.

شاگرد آقای نوریان

اولین پا به توپ شدن ها در تیم دبیرستان و مسابقات آموزشگاه ها بود پس از آن ها وی به سمت دنیای حرفه ای فوتبال کشیده شد اما مهمترین اتفاق زندگی پورحیدری وقتی شکل گرفت که  تنها ۱۷ سال داشت در سال ۱۳۴۱ توسط غلامحسین نوریان وارد فوتبال حرفه ای شد و برای تیم دخانیات از زیر مجموعه های دارایی بازی کرد.غلامحسین نوریان از بزرگان تاریخ ملی فوتبال ماست که از بزرگان دارایی چی بوده وامروز هم او ۸۰ ساله شده است ،شاید کمتر کسی میداند که پورحیدری دست پرورده استعداد شناسی نوریان بزرگ است.اما بعد از تیم دخانیات او وارد تیم اصلی دارایی شد.غلامحسین نوریان ۸۰ ساله،در میان سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۵ بازیکن ثابت تیم ملی فوتبال کشورمان بوده ومسابقات مقدماتی المپیک ۱۹۶۴ توکیو ومرحله نهایی این رقابت ها مهم ترین دوران  تاریخ فوتبالش را رقم زد.

پور حیدری در جمع ستارگان دارایی…

دارایی در سالهای اولیه دهه ۴۰ تیمی بزرگ بود،تیمی که ستارگانی چون غلامحسین نوریان،جلال طالبی،جمشید محمدی،ناصر سلطانی،عزیز اصلی،داوود حیدری،اکبر افتخاری،رضا حیدری،کنستانت داوید خانیان ،مصطفی عرب،ناصر نوآموز وپورحیدری را داشت،چنین تیم بزرگی جزو ۳ مدعی اصلی قهرمانی تهران بود.دارایی تهران به روایتی در برخی از موارد بیشتر از ۲ تیم فوتبال شاهین ودارایی تماشاگر داشت،بعد از انحلال دارایی در سال۱۳۴۷،چند بازیکن مهم این تیم متثل جلال طالبی،پور حیدری،اکبر افتخاری وقلیچ خانی به تیم فوتبال تاج آمده وهواداران خود را به جمع  تاجی ها بردند اما محبوب ترین بازیکن دارایی یعنی عزیز اصلی هم به پرسپولیس رفت وتماشاگر اختصاصی خود را به این تیم برد.

آبی پوش تازه در برد هشت تایی

در سال ۴۶ دارایی منحل شد واو بعد از توقفی شش ماهه در تیم راه آهن بنا به درخواست دوست نزدیکش جلال طالبی به استقلال آمد وپیراهن این تیم را به تن کرد،نقطه عطف زندگی ورزشی او ، زمانی  بود که او برای اولین پیراهن آبی ها را به تن کرد و آخرین بار آن را ۹ سال بعد و در سال ۱۳۵۴ از تن بیرون آورد، اولین بازی او در روز ۱۳ تیر ۱۳۴۷ ودر بازی تاج برابر تیم همایون شکل گرفت.همان دیداری که تاج با نتیجه ۸-۰ همایون را برد وبرخی از هواداران قدیمی تاج واستقلال را بر این باور داشت که چون نام همایون بهزادی ستاره شاهین،پرسپولیسی ها روی نام تیم همایون است،این بازی برد آبی ها برابر سرخهای تازه متولد شده را ثبت کرده است .

روزگار پیراهن سه رنگ!

سرمربی سابق و سرپرست فعلی استقلالی ها زمانی که برای این تیم بازی می کرد توانست مقام های ریز و درشتی را به دست بیاورد، ۳  بار قهرمانی باشگاه‌های تهران، قهرمانی باشگاه‌های ایران، قهرمان جام دوستی و اتحاد، قهرمان جام تخت جمشید، سه دوره قهرمان جام میلز هندوستان و در نهایت کسب مقام قهرمانی و سومی جام باشگاه‌های آسیا تعدادی از مهمترین افتخارات وی در دورانی بود که پیراهن آبی را به تن می کرد.او در سال ۴۸ ملی پوش شد ودر زمان حضور او ابراهیم آشتیانی هم در دفاع راست تیم ملی بود،او در بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک برای تیم ملی حضوری ثابت داشت.شاید اگر ابراهیم آشتیانی ،یکی از ۲-۳ مرد بزرگ تاریخ تیم ملی در دفاع راست نبود،پور حیدری بین سالهای ۴۸ تا ۶۳ همه بازیهای ملی را انجام می داد اما اینگونه نشد وپور حیدری تنها در چند بازی مثل بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک مدافع راست فیکس تیم ملی فوتبال کشورمان بود.

زندگی ۴۰ ساله

سال ۱۳۵۴ و پس از ۹ سال بازی برای آبی پوشان، پورحیدری ترجیح داد در حالی که تنها ۳۰ سال سن داشت از دنیای بازیگری خداحافظی کرد، این وداع او مصادف شد با سلامی دیگر، سلام به زندگی زناشویی و دقیقا همان سال بود که پیراهن آبی بازهم برای او سرنوشت ساز شد و این بار بازیکن تیم بسکتبال بانوان تاج بود که با او یک زندگی شیرین با عمر ۴۰ ساله را آغاز کرد،عروس خانم ،فریده شجاعی نام داشت.۲ زوج استقلالی در این مجموعه ماندند وخدمت کردند .پور حیدری به مربیگری علاقه داشت ودر همان سال،دستیار رایکوف شد واز او چیز های بسیار یاد گرفت ودر مقاطعی هم بین رفتن رایکوف وآمدن جگیچ،دستیار مصطفی شرکا وعلی دانایی فرد فقید بود.

دستیار بزرگان

او پس از خداحافظی با دنیای بازیگری، تصمیم به نشستن روی نیمکت گرفت و برای این کار نیز وی انتخاب اول مربی معروفی بود که آن سال ها در فوتبال ایران کار می کرد، رایکوف تصمیم گرفت منصور جوان و سخت کوش را به عنوان مربی دستیار در کنار خود داشته باشد و همین اتفاق نیز به وقوع پیوست، بعد از جدایی رایکوف از استقلال ورفتن او به تیم فوتبال سپاهان ،او دستیار مردانی چون علی دانایی فر ومصطفی شرکا بود وسپس در سال ۱۳۵۶ دستیار مردی بزرگ به اسم ولادیمیر جگیچ شد وبا او تا آستانه انقلاب اسلامی کار میکرد.بعد از انقلاب وگذشت مقطعی از زمان او به دعوت ولادیمیر جگیچ که حالا به دوبی رفته وسرمربی تیم الاهلی  شده بود به این تیم رفت ودستیار شد .بعد از حشمت مهاجرانی ،پور حیدری دومین مربی رسمی در فوتبال ایران بود که قرار داد حرفه ای با یک تیم فوتبال خارجب بست.

استارت اول بودن

پس از انقلاب و فسخ قرارداد جکیچ با آبی ها، چنان که گفتیم این مربی از استقلال جدا شد و به کشورهای حاشیه خلیج فارس رفت و پورحیدری نیز در سال ۵۹ باز هم به این مربی پیوست و این بار در باشگاه الاهلی امارات بازهم دستیار جکیچ شد و به مدت یک سال و نیم دیگر را در کنار این مربی به تجربه اندوزی گذراند.البته حضور او در کنار جکیچ مقطعی بود،او در سالهای ۵۸ و۵۹ در ۲ مقطع کوتاه با استقلالی ها بود،از اتفاقات مهم سال ۵۹ این بود که اودر بهمن سال ۱۳۵۹ به استقلال آمد وناصر حجازی را بعد از ۵ سال دوری به تیم فوتبال استقلال برگرداند.ناصر حجازی در این دوران در خدمت واختیار تیم فوتبال شهباز بود که بعد از انقلاب نامش به همان نام کهن یعنی شاهین برگشته بود.

محبت متقابل بین منصور وناصر

در سال ۱۳۵۹ که منصور،سرمربی استقلال شده بود ،تیم آبی ها از اصالت خود فاصله گرفته بود ونفراتی چون خاکسار تهرانی،اکبر میثاقیان،ابی کلاهیان،نوروزی،محمد حسین ضیایی و… به این تیم آمده بودند اما آمدن منصور پور حیدری با برگرداندن ستاره های جوان اما قدیمی در استقلال توام شد .با آمدن پور حیدری بار دیگر رضا رجبی،حاجیلو،مراغه چیان،شاهرخ وشاهین بیانی،نعلچگر ،پرویز مظلومی و… دور هم جمع شدند .او آخرین کار قشنگ خود را با برگرداندن ناصر حجازی به تیم قدیمی خودش استقلال انجام داد وحجازی با آبی ها آشتی کرد تا بار دیگر ستاره استقلال شود .بین سالهای ۵۴ تا ۵۹ بین ناصر واستقلالی ها فاصله افتاده بود وآبی ها دیگر ناصر را دوست نداشتند اما پور حیدری جریان را عوض کرد.

اما در سال ۶۰ پور حیدری از استقلال جداشد وبه تیم الاهلی دوبی رفت،استقلالی ها مدتی کوتاه عباس رضوی،حسن عضدی واصغر شرفی را داشتند اما از هفته چهارم مسابقات فوتبال باشگاه های تهران سال ۶۱ ناصر حجازی سرمربی تیم فوتبال استقلال شد.

در ابتدای سال ۶۲ منصور پور حیدری با اتمام قرار دادش با اماراتی ها به ایران آمد وناصر حجازی که میتوانست مثل علی پروین در پرسپولیس سرمربی آبی ها بماند خودش به منصور پور حیدری پیشنهاد کرد به استقلال بیاید وسرمربی شود والبته پور حیدری که بسیار عاشق استقلال بود به این تیم برگشت . در سال ۶۲ ،پور حیدری مختاری فر از دارایی وفرزام نیا از تیم نیروی زمینی گرفت،بیژن طاهری از راه آهن ووحید امیری هم از وحدت آمدند .این ۴ نفر در کنار حجازی،رجبی،حاجیلو،شاهرخ وشاهین بیانی،حمید فردعلی نیا،احمد حیدرخان،رضا احدی،رضا نعلچگر،سعید مراغه چیان،پرویز مظلومی،حسن روشن،غلامرضا برهان زاده،عبدالعلی چنگیز و…یک تیم قدر ساختند وبا حضور این نفرات استقلال قهرمان سال ۶۲ تهران شد.

قهرمانی های طلایی

اوایل سال ۱۳۶۲ پورحیدری به ایران و خانه خود بازگشت و توانست این بار به عنوان مرد اول فنی این تیم روی نیمکت استقلال بنشیند و در همان سال نیز این تیم را به مقام قهرمانی برساند و این شد سرآغازی برای شروع بزرگی در سرمربیگری،در این سال استقلال نتایج بسیار خوبی کسب کرد وپرسپولیس،شاهین ،دارایی،اکباتان ،تهرانجوان و… را برد ودارایی را هم ۷-۰ شکست داد .در سال ۶۳ هم استقلال ۶ بازی صددرصد برد داشت که مسابقات تعطیل شد.پورحیدری در سال ۱۳۶۴ هم استقلال را بار دیگر قهرمان کرد ودر سال ۶۹ بهترین عنوان بعد از انقلاب اسلامی را برای تیمش آورد ،قهرمانی در لیگ قدس با کسب نتایجی بسیار عالی والبته یک سال بعد قهرمانی دوباره در تهران وقهرمانی در مسابقات فوتبال جام باشگاه های آسیا ،در واقع سالهای ۶۹ و۷۰ بهترین سالهای تیم فوتبال استقلال تهران بعد از انقلاب بود که با حضور پورحیدری شکل گرفت.

افتخارات منصور خان

از قهرمانی هایش گفتیم وبد نیست کارنامه او را در کل مسابقات در عرصه سالیان مختلف با هم مرور کنیم،سه دوره قهرمانی باشگاه های تهران، دو دوره قهرمانی جام آزادگان، دو دوره قهرمانی جام حذفی، نایب قهرمانی لیگ برتر افتخاراتی است که وی در لیگ های داخل کشور کسب کرده است، او دو ۵ دوره و ۳۲ بازی نیز هدایت استقلالی ها را در آسیا داشته است که در تاریخ این باشگاه یک رکورد محسوب می شود و از جمله افتخاراتش خارج از کشور می توان به مقام های قهرمانی، نایب قهرمانی و سومی جام باشگاه های آسیا اشاره کرد.

قهرمانی دوبله

پورحیدری صاحب یک عنوان جاودانه نیز در فوتبال ایران است، وی تنها کسی است که هم در دوران بازیگری و هم در دوران مربیگری توانسته به عنوان قهرمانی جام باشگاه های آسیا دست پیدا کند، سال های ۱۳۶۹ و ۱۳۷۰ مهمترین عناوین ورزشی این مربی رقم خورده است.پور حیدری از این حیث هم جایگاهی شامخ در تاریخ استقلال دارد.

قهرمان آسیا با مربیگری تیم ملی

وی اولین باری که از جمع آبی ها جدا شد بازهم به امارات و باشگاه الاهلی رفت اما این بار به عنوان نفر اول نیمکت این تیم، پورحیدری به این جدایی یک بار دیگر نیز از جمع آبی ها دل کند و این بار در سال ۱۳۷۶ به فجر سپاسی شیراز پیوست،  با حضور در این تیم بار دیگر توان بالای خود را در فوتبال نشان داد واز تابستان سال ۱۳۷۷ سرمربی تیم ملی شد،در این دوره تیم ملی را قهرمان بازیهای آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک کرد ودر بازیهایی تاریخ ساز با تیم ملی برابر دانمارک وآمریکا در خاک حریفان به تساوی یک بر یک رسید اما چنان عاشق استقلال بود که در سال ۷۹ وقتی بار دیگر پیشنهاد هدایت استقلال را گرفت،تیم ملی را کنار گذاشت واستقلال را بر گزید ودر این دوره هم یک قهرمانی جام حذفی ویک قهرمانی لیگ را تقدیم استقلال کرد. تا لیگ اول حرفه ای را روی نیمکت این تیم نشست و در نهایت به مقام نایب قهرمانی لیگ برتر برسد، پس از آن برای مدت کوتاهی به صنعت نفت آبادان رفت و به نوعی می توان این را آخرین تجربه سرمربیگری وی دانست، پس از آبادان وی به اراک و تیم صنایع اراک رفت و از آنجا نیز به مدت دو سال سرپرست و مدیرفنی پاسی شد که به تازگی به همدان رفته بود. پورحیدری بعدها، در اواخر دهه هشتاد و دهه نود بازهم به استقلال بازگشت اما این بار با عناوینی همچون عضو هیات مدیره، سرپرست و مدیرفنی.

بی توجه به اطراف با تمرکز به تیم

پورحیدری نیز به مانند تمام فوتبالی های حاضر در ایران در دوران حرفه ای حضور خود در این عرصه با حاشیه هایی دست و پنجه نرم کرد و هر از گاهی شایعات و حرف و حدیث هایی از اختلاف و او با شخص و یا اشخاصی به میان می آمد اما وی ایستاد و بدون توجه به تمام حرف و حدیث ها به پیراهن آبی فکر کرد و به کار خود پرداخت.

او حتی تا یک روز پیش عود کردن بیماری خود در تمرینات این تیم حضور داشت و مجدانه پیگیر تمرینات و بازی های تیم محبوبش بود و تمام وظایف سرپرستی یک تیم بزرگ را بی کم و کاست انجام می داد.

نویسنده: مهدی حدادپور

نظرات (4)

جمع زیر را وارد کنید:

9 + 5 =
  1. فرهاد

    خدایش بیامرزد روحش شاد

    پاسخ
  2. مانی

    دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است: 1. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند عمده آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. 2. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی شخصیت‌اند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌اشان یکی است. 3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم. 4. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

    پاسخ
  3. علی

    روحش شاد و یادش گرامی باد...

    پاسخ
  4. علیرضاارشاد

    روحش شادویادش گرامی باد...بیاید آنهای که هستندهروقتی یادی کنیم...سیدمحمدی ها مهدی تنهای ها منصوری ها...ای باباماایرانی ها؟؟؟

    پاسخ