محی الدین فلسفی
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – برخی وقتی میفهمند با معیارهایی که با آنها وارد بحث شدهاند، دیگر نمیتوانند به نتیجه دلخواه برسند، معیارها را تغییر میدهند تا در بحث کم نیاورند و شکست نخورند. در این صورت میگوییم فرد مرتکب، دچار مغالطه شده است. آدمیزاد وقتی نتواند هدف را انکار کند، اما امکان تغییر معیارها باشد، سراغ مغالطه میرود. مغالطه، که از حیث کاربرد، صغیر و کبیر و عارف و عامی نمیشناسد ، کوششی است برای وارونه جلوه دادن حقیقت و احتمالاً فرار از آن.
مغالطه فقط ناشی از سادهلوحی و غلبه احساسات نیست، بلکه آگاهانه صورت میگیرد. با اوجگیری مشکلات مالی تیم سپیدرود که امروزه درد مشترک همه باشگاه های دولتی و خصوصی است ، بازار مغالطه هم رونق گرفته است. فضای گفتمانی این روزهای جامعه فوتبال رشت در سطوح مختلف پر از مغالطه است. برخی از مغالطات تا آن جا که به یادم می آید به شرح زیر مرور میکنم:
مغالطه توهین : مدیرعامل باشگاه میلیاردها تومان از سپیدرود درآمد دارد و به جیب می زند اما برای تیم هزینه نمی کند .
مغالطه پیشداوری: باشگاه نمی خواهد سپیدرود صعود کند به همین دلیل هزینه نمی کنند .
مغالطه تعمیم ناروا : آقای مدیرعامل با کمک های دولتی کار باشگاه را پیش برده و از خودش آورده ای ندارد و مظلوم نمایی می کند.
مغالطه مصادره به مطلوب : مدیرعامل ضعیف است و لذا صلاحیت اداره باشگاه را ندارد . این مغالطه وقتی رخ میدهد که کسی نتیجه استدلال مطلوب را که باید اثبات شود، اثباتشده بداند و در مقدمات استدلال از همان نتیجهای که درصدد اثبات آن است، استفاده کند .
مغالطه با بار ارزشی کلمات : استفاده از تعابیری چون «اینها پاسدارند و به پادگان ها برگردند »، مصداق مغالطه «بار ارزشی کلمات» است . در این مغالطه، قضاوت دیگران در باره یک موضوع را از طریق بیان آن موضوع با تعبیرهای مختلف تغییر میدهند؛ یعنی با استفاده از کلماتی که بار ارزشی مثبت یا منفی دارند، جملهای را پسندیدهتر یا ناپسندیدهتر از حالت عادی نشان میدهند.
مغالطه عدم ربط : باشگاه سیاسی شده و مدیرعامل بیشتر به دنبال فعالیت های سیاسی است تا ورزشی .
در یک کلام، برانگیختن احساسات و استفاده از جملات احساسی، هیاهو، تکرار و فرافکنی به جای استدلال، جانمایه مغالطه است که آن را در جملات زیر میبینیم:
- این تیم را آقای غلامی و شهرداری می خواست اما اینها نگذاشتند.
- یک خریدار آمریکایی می خواست سپیدرود را بخرد اینها چوب لای چرخ خریدار گذاشتند.
- عامل بدبختی سپیدرود تیم مدیریتی سپیدرود هستند .
- این تیم متعلق به مردم است . دست از سر این تیم بردارید.
- اگر مدیرعامل نباشد ابرو و شخصیت سپیدرود احیا می شود .
- پورمحسن برنامه های سپیدرود را مختل کرده است و نمی گذارد کارها انجام شود .
- الان کسی هست که بیاید امتیاز سپیدرود را بخرد امام پورمحسن نمی گذارد .
- بازیکنان می گویند فقط مدیرعامل برود ما در بازی ها بدون پول شرکت می کنیم.
- چرا مسئولان استان به باشگاه کمک نمی کنند چرا رهنما تیم را به پورمحسن داد.
- همه دست به دست هم داده اند که سپیدرود سقوط بکند! .
- ما عشقمان سپیدرود است و اجازه نمی دهیم آسیب ببنید! .
- مدیران سپیدرود با بازیکنان صادق نیستند .
- می توانیم مشکل را حل کنیم اما مدیران سپیدرود نمی گذارند .
- شورا در خرید تیم توسط شهردار اختلال کرد .
- لعنت و نفرین خدا بر شما که به سپیدرود خیانت می کنید! و…
حواست به قانون خودتان باشد!
پیوسته و بیفاصله در بین هواداران، بازیکنان و رسانه ها و شبکه های اجتماعی … تکرار می شود که سرمایه گذار و مالک قبلی تیم و حتی خریداران و مشتریان دیگر را فراری دادند تا خودشان سپیدرود را تصاحب کنند ». بر فرض محال ، ممکن است این ادعا، درست باشد اما توجه و تفکر و محاسبه نمی کنند که در مقام عمل چرا چنین چیزی اتفاق نیفتاد ؟ ؛ درواقع ، پرسش خام مردم این است اگر چنین ادعایی درست بوده چرا سرانجامی نیافته است و هم چنان دور باطل این سخن بی حاصل و بی پایه ادامه دارد ؟ اگر می توان تا بی نهایت آگاهانه و ناآگاهانه مغالطه کرد اما خوب است مغالطه گران به قانون خودشان هم نگاهی بکنند .
به نظر می رسد آعلام آمادگی رسمی مالک و مدیرعامل سپیدرود برای واگذاری امتیاز این تیم تحت هنجارهای قانونی به شخص حقیقی یا حقوقی دیگر یک گام اساسی برای حل مشکلات ذهنی مغالطه گران باشد . پورمحسن اگر هیچ کاری برای سپیدرود نکرد اما تیم بی مالک و از هم گسیخته پس از صعود را با کمک همکارانش در یک فرصت یک ماهه برای حضور در مسابقات آماده کرد و با همه نداری ها هم اینک سپیدرود با ۱ امتیاز کمتر نسبت به گل گهر سیرجان و اکسین البرز در رده سوم جدول رده بندی لیگ ۱ قرار دارد . پس انصاف را رعایت کنیم و حرمت نگهداریم و قدردان امثال پورمحسن ها که آبرو و اعتبار و زندگی شان را برای احیای سپیدرود هزینه کردند ، باشیم و برای سپیدرود اعتبار بیافرینیم نه این که با قرار گرفتن در فضای گفتمانی مغالطه و هیجانی ، بنایی که با رنج و ایثار و غیرت ساخته شده را تخریب نکنیم . لطفا به قانون خودتان احترام بگذارید!