وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

میلاد رسول رحمت و مهربانی و صادق آل محمد مبارک باد

وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – اکنون گاه نوید سپری شدن زمستان سرد و سیاه جاهلیت در رسیده است و طبیعت خشک و بی روح جزیره العرب در انتظار سرسبزی ربیع لحظه شماری می کند.

آبشار زلال نبوت برسرزمین دل های عطشناک و تفتیده، جان می بخشد و کویری که در باور خود به جز خار و خاشاک ندیده است، اینک خرمی و تازگی و ترنم آوای فرشتگان را تجربه می کند.

او می آید و با آمدنش، شعر بشریت شعور می یابد و آسمان هستی به یک باره به نور می نشیند.

زندگی با آمدن او حیاتی دیگر و دوباره می یابد و جان های خسته و آواره با نغمه ی دلنشین شعار توحید و وحدت به سرمنزل مقصود فراخوانده می شوند تا در افق تابناک یگانگی آرام و قرار گیرند.

حبیبی می آید که طبیب دل است و ساقی صهبای وجود … و چه می گویم هستی طفیل هستی او: لولاک لما خلقت الافلاک محمد(ص) می آید و عطر دل انگیز گلواژه های کلام او ملک و ملکوت را به رایحه ی توحید کلمه و کلمه ی توحید معطر می سازد.

آری هنوز هم فرمان مطاع او مسلمانان را به میثاق اخوت دعوت می کند و بشریت را به همزیستی مسالمت آمیز فرا می خواند، و در این فصل وصل آفرین بیش از هر زمان … !

ایام خجسته ی نخستین بهار (ربیع الاول) نقطه ی عطف هستی و رمز و راز همبستگی است … که او شمع جمع آفرینش است.

روابط عمومی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود، میلاد مسعود پیامبر اکرم (ص) و فرخنده زاد روز امام جعفر صادق (ع) را تبریک و شادباش می گویید و در استقبال طلوع بدر سیمای درخشان پیامبر رحمت از ثنیات الوداع هستی توفیق همگان را در همدلی و تفاهم در راه تحکیم پایه های وحدت و اقتدا به سیره ی گران سنگ نبوی و علوی از خداوند متعال مسالت می نماییم.

اخبار مرتبط با خبر بالا را از دست ندهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 + 7 =

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

9 دیدگاه ارسال شده است

  • هواداران اشکان غایبی گفت:

    نورعترت آمد از آیینه ام
    کیست در غار حرای سینه ام
    رگ رگم پیغام احمد می دهد
    سینه ام بوی محمد می دهد
    میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد

  • مهران گفت:

    هفده ربیع الاول، سالروز طلوع خورشید پرفروغ آسمان علم الهى و برگیرنده نقاب از چهره حقایق، امام جعفر صادق علیه السلام بر همه مسلمانان عالم مبارک باد!

  • میر هادی گفت:

    خدایا تو را سوگند میدهیم به دو مولود نورانی امشب که سلامت دین و دنیا را به همه ی ما عطا بفرمایی و سپیدرودمان را موفق نمایی

  • علی گفت:

    اونه بوکوشی ونگ زنه

  • سبو گفت:

    هوا بس ناجوانمردانه سرد است

    در این سرمای فرهنگ و اصالت

    در این خاموشی افکار

    سهم من دلواپسی و پریشانی ست

    برای امروز ، برای فردا

    چه باید کرد نمیدانم

    باید گفت باید فریاد زد باید گریست …

  • سبو گفت:

    باز باران٬ با ترانه میخورد بر بام خانه
    خانه ام کو؟
    خانه ات کو؟
    آن دل دیوانه ات کو؟

    روزهای کودکی کو؟
    … فصل خوب سادگی کو؟
    یادت آید روز باران؟
    گردش یک روز دیرین؟
    پس چه شد دیگر٬ کجا رفت؟
    خاطرات خوب و رنگین!
    در پس آن کوی بن بست
    در دل تو٬ آرزو هاست؟
    کودک خوشحال دیروز
    غرق در غمهای امروز
    یاد باران رفته از یاد
    آرزوها رفته بر باد
    باز باران٬ باز باران
    میخورد بر بام خانه
    بی ترانه ٬ بی بهانه
    شایدم٬ گم کرده خانه!!!

  • بابک گفت:

    خر پاییز شد ، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!

    بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی

    بشمار ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی

    بشمار ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی

    فصل زردی بود ، تو چقدر سبز بودی ؟

    جوجه ها را بعدا با هم میشماریم . . .

  • هومن گفت:

    هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
    یک لاک پشت حسود…
    او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
    ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.
    هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
    و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
    سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود .
    کتاب دنیای سوفی_یوستین گارد

  • حمیدی گفت:

    خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردی
    هر پریشان نظری، لایق دیدار تو نیست