وبسایت باشگاه سپیدرود رشت

یادداشت استاد لاروردی برای تیم ریشه دار شمال: گلیم بخت کسی که بافتند سیاه به آب زمزم و کوثر سپید نخواهد شد
(استاد اردشیر خان لارودی)
گلیم بخت کسی که بافتند سیاه به آب زمزم و کوثر سپید نخواهد شد
وب سایت رسمی باشگاه فرهنگی ورزشی سپیدرود – استاد اردشیر لرودی پیر مطبوعات ایران در یادداشتی ویژه به مشکلات تیم ریشه دار شمال پرداخته که در زیر مشاهده می نمایید:
۱- درست مثل تیم سپیدرود که سالیان درازی است فقط اسم سفیدی دارد والا در همه موارد دیگر از تیرهبختان روزگار است!
احوال سپیدرود در این روزهای خاص نگرانکننده است، نه «حال» خوبی دارد و نه نشان از آیندهای که پررونق باشد! سپیدرود است و یک شهر پر از انتظارات، سپیدرود است و یک شهر پر از توقعات!
امکان برآورده شدن انتظارات حداقلی مردم رشت را چگونه باید فراهم کرد؟ امکان پاسخ دادن به توقعات بجا و بر حق تماشاگرانی که در هر بازی ۲۰ هزار نفرند، چگونه ممکن خواهد شد؟
علی نظرمحمدی تا به کی و تا به کجا یکتنه زیر این بار خواهد رفت؟ علی نظرمحمدی و شهاب مؤمنی و الماسخاله تا چه زمانی این فشار را تحمل خواهند کرد؟
حق ورزشدوستی و حق فوتبالدوستی مردم رشت را چه کسانی در ردیف حقوق شهروندی قرار خواهند داد؟
فوتبال رشت چه زمانی سر و سامان خواهد گرفت؟ فوتبال پدر و مادردار رشت، فوتبال ریشهدار رشت، چه زمانی سر و صاحب به خود خواهد دید؟
مدیران شهری و مدیران استانی، چگونه و کی به خود خواهند آمد؟ سپیدرود چرا نباید یک سرمایه شهری و یک سرمایه استانی به شمار آید؟ سپیدرود تا کی باید اولویت درجه دهم و یازدهم مدیران شهری کلانشهر رشت باشد؟
سپیدرود تا کی باید «تک و تنها» به حال خود رها شده باشد؟ آیا سپیدرود در امور «شهر»داری و در اصول حفظ سرمایههای استانی هیچ محلی از اعراب ندارد؟ حتی به اندازه یک خیابان؟ حتی در حد یک پارک؟ گلیم بخت سفیدرو را از همان روز نخست، سپید نبافتهاند والا همه میدانیم استحقاق و سزاواری فوتبال رشت و دلمشغولی مردم رشت، به مراتب بیشتر از اینهاست.
راستی! اوضاع سینما در رشت چگونه است؟ یا احوال تئاتر؟ یا موسیقی فولکلور گیلکی؟ هنر به جای خود، کتاب و کتابخوانی را هم بگذاریم لب طاقچه، رشت با ورزش قهرمانی- و نه حرفهای- چه میانهای دارد؟ آیا کمترین ارادتی به هم دارند؟!
۲- سپیدرود تنها نیست، سیاهجامگان هم اسمش رویش است که اسمی دارد با مسمی! شوربختی از همه جای سیاهجامگان میبارد! سیاهبختی، از سر و روی سیاهجامگان آشکار است!
درست مثل استقلال خوزستان که عشق اول مردم اهواز و خوزستان است اما مدتهاست تبدیل شده به بازیچه چند مرد اداری و چند دولتمرد که نمیدانند ورزش را، که نمیدانند فوتبال را چگونه مینویسند!
در اهواز، شهری که همه در آن پا به توپ به دنیا میآیند، اوضاع استقلال خوزستان قمر در عقرب است!
در مشهد هم حال و روز سیاهجامگان به همین قرار است: یا بزن، یا دانه ده؛ یا آزادم کن! مجال بده پرواز کنم! مجال بده خودم باشم! مال خودم و برای خودم! از اهواز خبر میرسد همه سر کارند! از اهواز خبر میرسد دوباره برگشتهاند سر جای اول:
… باز هم بانک ملی!… باز هم یک حکم دولتی!… باز هم یک بفرموده!… گلیم بخت استقلال خوزستان را هم سیاه بافتهاند!
… اینجا، در تهران، استقلال تهران هم کفران نعمت میکند و قدر خودش را نمیداند! استقلال تهران که همه چیز دارد، انگار خوشی زیادی دلش را زده است! بهترین و مطلوبترین یارگیری ولی باز هم دعوای زیور و کشور! ولی باز هم جنگ زرگری!
استاد خوب شر و ور تلاوت می کنه احسنت به اشتاد
درود بر شما.دوست گرامی اهانت نکن.جناب لارودی سینه سوخته ورزشه.متولد هر کجا هستی مهم نیست. بی ادبی کار اهل دانش و ورزش دوست نیست. امید وارم گیلک نباشی.در مرام گیله مرد توهین نیست.اساس ورزش بر ادب و متانته.درود بر دوست داران سفید رود و ورزش دوستان